پاورپوینت درس پانزدهم فارسی پایه ششم دبستان میوه هنر (pptx) 19 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 19 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
درس
پانزدهم
فارسی
پایه
ششم
دبستان
میوه
هنر
آن قصه شنیدید که در باغ، یکی روز از جور تبر، زار بنالید
سپیدار
کز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی
از تیشه ی هیزم شکن و اره ی
نجار
گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس
کاین موسم حاصل بود و نیست ترا
بار
تا شام نیفتاد صدای تبر از گوش
شد توده در آن باغ، سحر هیمه ی
بسیار
دهقان چو تنور خود ازاین هیمه برافروخت
بگریست سپیدار و چنین گفت دگر
بار
آوخ که شدم هیزم و آتشگر گیتی
اندام مرا سوخت چنین ز آتش
ادبار
خندید براو شعله که از دست که نالی ناچیزی تو کرد بدینگونه تو را
خوار
آن شاخ که سر بر کشد و میوه نیارد فرجام بجز سوختنش نیست
سزاوار
جز دانش و حکمت نبود میوه ی انسان ای میوه فروش هنر، این دکه و
بازار
از گفته ی ناکرده وبیهوده چه حاصل کردار نکو کن، که نه سودی ست ز
گفتار
آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت روز عمل و مزد، بود کار تو دشوار
انسان باید در کسب علم و دانش، تلاش کند و بعد از اینکه علم و دانش را به دست آورد، به آن عمل کند. در اینصورت است که علم و دانش، ارزش پیدا میکند.
به قول سعدی:
سعدیا! گرچه سخن دان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست
پیام درس
پروین اعتصامی
پروین اعتصامی که نام اصلی او رخشنده است. شاعر پُر آوازه ی زبان فارسی است. وی در تبریز دیده به جهان گشود .پدرش یوسفِ اعتصامی، معروف به اعتصام الملک، از نویسندگان بنام ایران و مدیر مجلّه ای به نام بهار بود. اولین اشعار پروین نیز در همین مجلّه منتشر شد. سروده های پروین در زمینه ی موضوعات اجتماعی، اخلاقی و انتقادی است و حالتی اندرزگونه دارد. آرامگاه وی شهر قُم، کنار صحن مبارک حضرت معصومه قرار گرفته است.
معنی
بیت ها
بیت 1: آن قصّه شنیدید که در باغ، یکی روز از جورِ تَبر، زار بنالید سپیدار
معنی: آیا آن داستان را شنیدهاید که روزی در باغ، درخت سپیدار به خاطرِ ظلم و ستمِ تبر ناله و زاری میکرد.
نکته ی آرایه ای: جورِ تبر و بنالید سپیدار: جانبخشی به اشیا
نکته ی دستوری: آن قصّه: مفعول / زار: قید / سپیدار: نهاد / باغ و جور: متمّم
بیت 2: کز من نه دگر بیخ و بُنی ماند و نه شاخی از تیشه ی هیزم شکن و ارّه ی نجّار
معنی: از دستِ تبر هیزمشکن و ارّهی نجّار، دیگر برای من ریشه و شاخهای باقی نمانده است.
بیت 3: گفتش تبر آهسته که جُرم تو همین بس کاین موسم حاصل بُوَد و نیست تو را بار
معنی: تبر آهسته به سپیدار گفت که گناه تو این است که اکنون زمان میوه دادن است امّا تو میوه و حاصلی نداری.
نکته ی آرایه ای: گفتنِ تبر: تشخیص
بیت 4: تا شام، نیفتاد صدای تبر از گوش شد توده در آن باغ، سحر، هیمه ی بسیار
معنی: تا شب، صدای تبر، شنیده می شد و صبح هنگام، هیزم بسیاری در باغ جمع شده بود.
در مصراع اوّل، چون فاصله ی زمان را میرساند، حرف اضافه است نه حرف ربط. بنابراین، شام » تا « : نکته ی دستوری متمّم می باشد. / آن باغ: متمّم
بیت 5: دهقان چو تنور خود از این هیمه برافروخت بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار
معنی: وقتی که کشاورز، تنورِ خود را با این هیزم، روشن کرد، سپیدار گریه کرد و دوباره گفت
بیت 6: آوَخ که شدم هیزم و آتشگر گیتی اندام مرا سوخت چنین ز آتشِ اِدبار
معنی: افسوس که هیزم شدم و روزگارِ آتش افروز، تن مرا با آتش بدبختی سوزاند.
بیت
7: خندید برو شعله، که از دست که نالی ناچیزی تو، کرد بدین گونه تو را خوار
معنی: شعله به سپیدار خندید که از دست چه کسی شکایت میکنی؟ بیارزش بودن تو، تو را اینگونه، پَست و حقیر کرد.
نکته ی آرایه ای: خندیدن شعله: جانبخشی
بیت 8: آن شاخ که سر برکشد و میوه نیارد فرجام، به جز سوختنش نیست سزاوار
معنی: آن شاخه ای که رُشد کند و بزرگ شود و میوه ندهد، سرانجام، فقط سزاوار سوختن و نابودی است.
نکته ی آرایه ای: سربرکشیدن: کنایه از رشد کردن و بزرگ شدن
نکته ی دستوری: میوه: مفعول / فرجام: قید
بیت 9: جز دانش و حکمت نبوَد میوه ی انسان ای میوه فروش هنر، این دکّه و بازار
معنی: حاصل و ثمره ی انسان، علم و دانش است؛ بنابراین ای انسانی که هنر و دانش اندوخته ای، اکنون زمان نشان دادن علم و هنر فرا رسیده است.
بیت 12 : از گفتهی ناکرده و بیهوده چه حاصل کردار نکو کن، که نه سودیست ز گفتار
معنی: سخنِ بدون عمل و بیهوده، فایدهای ندارد. رفتار شایسته و خوب انجام بده که سخن بی عمل، سودی ندارد.
نکته ی دستوری: در مصراع اوّل، فعل حذف شده است. / گفته ی ناکرده و بیهوده: موصوف و صفت
بیت 11 : آسان گذرد گر شب و روز و مَه و سالت روز عمل و مزد، بُوَد کارِ تو دشوار
معنی: اگر در دنیا، زندگی تو به آسانی و بدون تلاش، سپری شود، در روز پاداش گرفتن برای دیدن نتیجه ی عمل، کار تو سخت می شود؛ یعنی، به پاداش خوب نخواهی رسید.
نکته ی آرایه ای: آسان و دشوار: تضاد / شب و روز : تضاد
کلمات هم معنی
جور: ظلم و ستم
اِدبار: بدبختی، نگونبختی
زار: ناتوان، ضعیف، نحیف
ناچیزی: بیارزش
بودن
خوار: پست و حقیر
بُن: بیخ، بنیاد
فَرجام: پایان، آخر، عاقبتِ کار
جُرم: گناه
حکمت: علم، خردمندی، پند
موسم: فصل، وقت، هنگام
دکّه: دکان کوچک، اتاقک چوبی در کنار پیادهرو
برای فروش
چیزی
حاصل: میوه، ثمره
گفته: سخن، کلام
توده: تپّه، پشته، جمع کردن
کردار: عمل، رفتار
هیمه: هیزم، سرشاخهی خشکِ درخت
عمل: کار
دهقان: کشاورز
مُزد: پاداش
بگریست: گریه کرد
آوَخ: دریغ، افسوس،
آخ
بیخ: بُن، ته، ریشه
درك مطلب
علتّ قطع کردن درخت سپیدار چه بود؟
میوه و بار ندادن درخت سیپدار علت قطع درخت سپیدار بود
منظور شاعر از مصراع کردار نکو کن که نه سودی ست ز گفتار چیست؟
با صحبت کردن، هیچ سودی به انسان نمی رسد و باید رفتار خود را خوب و نیکو کند.
به نظر شما، پیام این شعر چیست؟
پیام این شعر این است که انسان باید سعی کند حکمت و دانش و هنر بیاموزد که جز این ها زندگی انسان ثمره ی دیگری نخواهد داشت.