صفحه محصول - مبانی نظری ارزیابی ارزشهای اسلامی در ساختار طراحی لباس زنان و تاثیر آن بر سلامت جسم و روان

مبانی نظری ارزیابی ارزشهای اسلامی در ساختار طراحی لباس زنان و تاثیر آن بر سلامت جسم و روان (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد دانشکده : هنر و معماری پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته: پژوهش هنر عنوان: تحلیل و بررسی ارزشهای اسلامی در چارچوب طراحی لباس بانوان و نقش آن در سلامت جسم و روان استاد راهنما: دکتر ابوالفضل داودی نگارنده: لیلی خیراندیش فهرست مطالب TOC \o "1-3" \h \z \u چکیده PAGEREF _Toc377782158 \h 6مقدمه PAGEREF _Toc377782159 \h 8فصل اول: کلیات PAGEREF _Toc377782160 \h 10جامعیت و جاودانگی اسلام PAGEREF _Toc377782161 \h 111-نظریه ی حداقلی PAGEREF _Toc377782162 \h 122- نظریه ی حداکثری PAGEREF _Toc377782163 \h 13ارزش زن در اسلام PAGEREF _Toc377782164 \h 14پوشش در اسلام PAGEREF _Toc377782165 \h 17طراحی لباس در اسلام PAGEREF _Toc377782166 \h 21پوشش پوشاک PAGEREF _Toc377782167 \h 21شکل پوشاک PAGEREF _Toc377782168 \h 22جنس پوشاک PAGEREF _Toc377782169 \h 23رنگ پوشاک PAGEREF _Toc377782170 \h 24تاریخچه فرهنگ پوشش در ایران PAGEREF _Toc377782171 \h 25تهاجم فکری PAGEREF _Toc377782172 \h 27ارزش های اسلام در زمینه پوشاک PAGEREF _Toc377782173 \h 28سلامت روان PAGEREF _Toc377782174 \h 30فصل دوم: طراحی لباس در چارچوبهای ارزشهای اسلامی PAGEREF _Toc377782175 \h 32تاریخچه پوشش PAGEREF _Toc377782176 \h 32پوشش نشانه تمدن یا ارتجاع PAGEREF _Toc377782177 \h 34آیا پوشش مخالف آزادی است؟ PAGEREF _Toc377782178 \h 41واقعیت پوشش و تأثیر آن در زندگی PAGEREF _Toc377782179 \h 42رابطه پوشش و فرهنگ ملل PAGEREF _Toc377782180 \h 43پوشش ادیان الهی PAGEREF _Toc377782181 \h 43الف_ پوشش در آیین دین زرتشت PAGEREF _Toc377782182 \h 44ب_پوشش در آیین یهود PAGEREF _Toc377782183 \h 44ج_حد و کیفیت پوشش زنان یهود PAGEREF _Toc377782184 \h 44د_پوشش در آیین مسیح PAGEREF _Toc377782185 \h 45تاریخچه پوشاک زنان PAGEREF _Toc377782186 \h 45ویژگی لباس های مناسب: PAGEREF _Toc377782187 \h 47اصولی در امر پوشش PAGEREF _Toc377782188 \h 52پوشاک اندرونی PAGEREF _Toc377782189 \h 53پوشاک بیرونی PAGEREF _Toc377782190 \h 55محاسن و معایب پوشش مانتو PAGEREF _Toc377782191 \h 58رنگ لباس سیاه در بیرون از منزل PAGEREF _Toc377782192 \h 62ویژگی بعضی از پوشاک امروزی PAGEREF _Toc377782193 \h 65عوامل موثر در انتخاب لباس PAGEREF _Toc377782194 \h 681-سن PAGEREF _Toc377782195 \h 692-فصل PAGEREF _Toc377782196 \h 703-درآمد PAGEREF _Toc377782197 \h 704-مکان استفاده از لباس PAGEREF _Toc377782198 \h 715-نو بودن لباس PAGEREF _Toc377782199 \h 716-فرهنگ PAGEREF _Toc377782200 \h 71فرهنگ و لباس PAGEREF _Toc377782201 \h 73رابطه لباس و فرهنگ : PAGEREF _Toc377782202 \h 73نمایش لباس های خاص برای افزایش جاذبه زنان زیر سایه عنوان "اسلامی" PAGEREF _Toc377782203 \h 77نقش طراحان لباس PAGEREF _Toc377782204 \h 78طراحی لباس های خاص PAGEREF _Toc377782205 \h 80عناصر بصری PAGEREF _Toc377782206 \h 82تاثیرات بصری PAGEREF _Toc377782207 \h 86پوشاک نا مناسب (تنگ) PAGEREF _Toc377782208 \h 90مضرات لباس تنگ: PAGEREF _Toc377782209 \h 93اهداف استعمار از ارائه پوشش نامناسب PAGEREF _Toc377782210 \h 96راه های مبارزه با پوشش نامناسب PAGEREF _Toc377782211 \h 971-تقویت اعتقادات و ایمان PAGEREF _Toc377782212 \h 972-احیای فرهنگ اصیل اسلامی PAGEREF _Toc377782213 \h 983-شناساندن الگوهای والا و برتر PAGEREF _Toc377782214 \h 98لباس های علامتدار PAGEREF _Toc377782215 \h 99نکاتی در مورد پوشاک نا مناسب از دیدگاه اسلام PAGEREF _Toc377782216 \h 1051-تمایز لباس زن و مرد PAGEREF _Toc377782217 \h 1062-لباس شهرت PAGEREF _Toc377782218 \h 1073-لباس تشخص و تمایز PAGEREF _Toc377782219 \h 1084-لباس بیگانگان PAGEREF _Toc377782220 \h 108اثرات روانی رنگ ها PAGEREF _Toc377782221 \h 111انتخاب رنگ لباس PAGEREF _Toc377782222 \h 117رنگ های مناسب لباس در فرهنگ ایران PAGEREF _Toc377782223 \h 118نگاه مثبت به رنگ مشکی PAGEREF _Toc377782224 \h 120باید ها و نباید ها در رنگ لباس از دیدگاه اسلام PAGEREF _Toc377782225 \h 122لباس های رنگی و روشن PAGEREF _Toc377782226 \h 128شیک پوشی PAGEREF _Toc377782227 \h 131تأثیرات فرهنگ شیک پوشی PAGEREF _Toc377782228 \h 133تاریخچه مد PAGEREF _Toc377782229 \h 136تأثیرات بعد از ورود مد PAGEREF _Toc377782230 \h 137فایده تحلیل مسأله مد PAGEREF _Toc377782231 \h 143محاسن مد PAGEREF _Toc377782232 \h 143معایب مد PAGEREF _Toc377782233 \h 144رفتارشناسی انسان در زمینه پوشاک و مد PAGEREF _Toc377782234 \h 146شلوارهای پاره PAGEREF _Toc377782235 \h 149راهکارهای پیشنهادی مقابله با مد PAGEREF _Toc377782236 \h 151فصل سوم: سلامت روان PAGEREF _Toc377782237 \h 154تعریف سلامت روان PAGEREF _Toc377782238 \h 154پوشش و نقش آن در سلامت روان PAGEREF _Toc377782239 \h 156تأثیر پوشاک بر سلامت جسم PAGEREF _Toc377782240 \h 159شلوار تنگ و چسبان PAGEREF _Toc377782241 \h 163تأثیر پوشاک بر سلامت روان PAGEREF _Toc377782242 \h 164تأثیر رنگ بر جسم PAGEREF _Toc377782243 \h 167تأثیر رنگ بر روان PAGEREF _Toc377782244 \h 169رنگ به انسان انرژی می دهد PAGEREF _Toc377782245 \h 171تأثیر مد بر سلامت جسم و روان PAGEREF _Toc377782246 \h 172نتیجه گیری PAGEREF _Toc377782247 \h 176منابع و مآخذ PAGEREF _Toc377782248 \h 180کتب و مقالات و نشریات: PAGEREF _Toc377782249 \h 180سایت ها: PAGEREF _Toc377782250 \h 182 چکیده در اسلام، هر هنری با معیار هر چه نزدیک تر بودن و مؤثر تر بودن آن در روح انسانی سنجیده می شود. نزدیکترین چیز به روح ما، بدن ماست. بنابر این، هر هنری که با بدن سرو کار دارد، مهم است. از همه ی آنها مهم تر جامه است. جامه بعد از بدن نزدیک ترین چیز به ماست. آنچه می پوشیم در آنچه در درون آن احساس میکنیم مؤثر است. تمدن کلاسیک اسلامی زیباترین جامه های مردانه و زنانه را به وجود آورده است. جامه ی مردانه همواره بسیار مردانه و جامه ی زنانه همواره بسیار زنانه بوده است. فلسفه ی جامه در اسلام نشان دادن زیبایی مردانه و زنانه بوده است، البته در مورد جامه زنانه، نه در ملأ عام. هنر جامه در تمدن اسلامی به وفور دیده می شود. در این راستا نگارنده سعی کرده تا به این هنر مهم در زمینه های پوشش، طراحی لباس، رنگ لباس، مد و سلامت روان، که مباحث جداناپذیر آن است، با استفاده از کتب، روایات و مقالات، بپردازد. در این زمینه ها، از سایت های مختلف ، سخنرانی ها و مصاحباتی که در این زمینه در جشنواره ها شده، نیز سود جسته ام. همچنین به مباحث تفاوت در پوشاک اندرونی و بیرونی، و نیز پوشاک امروزی پرداخته شده است. در این راستا از کتاب شهید سید رضا پاک نژاد که از مهم ترین منابع این تحقیق می باشد استفاده شده است. در دوره کنونی که لباس ها دچار تغییرات بسیاری شده و بعضاً از غالب لباس ایرانی خارج شده است، باید به لباس ایرانی- اسلامی توجه بیشتری داشته باشیم، چرا که لباس ایرانی برای مردم ایران یادآور جایگاه ایشان در هستی و نظام آفرینش است و هر قسمتی از لباس ایرانی بیانگر حکمتی است که در تفکر ایرانی ریشه دارد، تفکری که از تاریخ، ادیان، شعرا و هنرمندان سرچشمه گرفته است. و بنابر این انتخاب لباس باید با توجه به تأثیر آن که منجر به سلامت جسم و روان است، صورت بگیرد. کلید واژه:پوشش، پوشاک بانوان، ارزش زن در اسلام، خواهم نمود. فصل دوم: طراحی لباس در چارچوبهای ارزشهای اسلامی تاریخچه پوشش در نقش هایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زنی دیده نمی شود و نامی از ایشان نبرده شده است. "آنچه مسلم است این است که پوشش، قبل از اسلام در جهان وجود داشته است. زیرا قبل از اسلام انبیاء بزرگ (ع) برای حاکمیت، عدالت و دعوت مردم به تقوا و پاکدامنی آمده بودند و انسان فطرتاَ عفت و غیرت را که از صفات خداوند و انبیاء است، دوست دارد. اگرچه گرد و خاک در اثر گناه تا حدودی این فطرت را پوشانده بود ولی در هر حال آثار زحمات پیامبران و ریشه توحید در وجود انسان ها بوده و خواهد بود."(محمدی نیا، 1377، 155) اما نکتۀ مهمی که در تاریخ لباس ایران وجود دارد، پرهیز از نمایاندن بدن عریان است که این مورد حتی قبل از ورود اسلام به ایران نیز مشهود است. فرهنگ پوشش و پوشاندن بدن برهنه،‌ فرهنگی است که از زمان های باستان تاکنون پاییده است و هرگاه ما عمیقا به پیشینه ی تاریخی و فرهنگی خود مراجعه نماییم، ملاحظه می کنیم که فرهنگ درست پوشاندن تن و بدن، متناسب با اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی، مسئله ای است که نیاکان ما به آن می اندیشیده اند و در باور آنها تخطی از این فرهنگ، گناهی بزرگ محسوب می شد. "استرابون مینویسد:" ایرانیان اگر بخشی از بدنشان برهنه باشد آن را بی شرمی می دانند و همیشه لباس بلند می پوشند، بیشتر مردم قبایی می پوشند که تا ساق پا را می پوشاند". "(تاریخ اقوام ایرانی، ص124) البته بررسی لباس در سرزمین ایران که قدمتی چندهزار ساله دارد و در دوره های مختلف تحت تأثیر مذاهب و یا جنگ ها و لشکرکشی ها بوده است، کار آسانی نیست، چرا که ارتباط ایران با کشورهای دور و نزدیک در زمینه های مختلف باعث نوعی تبادل فرهنگی شد، که پوشاک نیز از این مورد مستثنی نیست. اما در دوره های اخیر شاهد آن هستیم که ایران و ایرانی متاسفانه تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار گرفته و از این رو مدها و لباس های جدید مردانه و زنانه را که به هیچ وجه سنخیتی با فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی ما ندارد را مشاهده می کنیم. در بسیاری از نقش برجسته های دوره هخامنشیان و ساسانیان، مردان پوشش کامل دارند و زنان هیچگاه عریان نیستند. البته در نقش برجسته ها، زنان حضور اندکی دارند. همچنین در نقوشی مثل نقوش فرش پازیریک مربوط به دوره هخامنشی، زنان عریان نیستند. بلکه پوشاکی بر تن دارند که به نظر شبیه چادر می ماند. بعد از ورود اسلام به ایران شاهد تغییرات زیادی در پوشاک هستیم که در راستای پوشش بانوان و لباس مناسب برای مردان بوده است. ولی وقتی دقت می کنیم، این پوشاک رنگ و بوی غیر ایرانی داشتند و از کشور عرب وارد ایران شده بود. تجلیات پوشش در میان زنان ایران چنان چشمگیر است که برخی از اندیشمندان و تمدن نگاران، ایران را منبع اصلی ترویج پوشش معرفی کرده اند. "بعد از ورود اسلام به ایران ، زنان ایرانی چادر را ترجیح دادند، یعنی پوشش سراسری که زنان برای پوشاندن و ستر و پوشش برتر به کار می بردند، این پوشش در دوران اولیه اسلامی و بعد از آن یعنی در دوران تمام حکومت های ایرانی از طاهریان تا ایلخانیان به رنگ های زرد و آبی و سیاه نیز کاربرد داشت. در کتاب خانم شهشهانی تصویر زنی آمده است با پوشش سر مروارید دوزی شده که به عقیده ایشان حالت چادری را دارد که از روی شانه آویزان است. این طرح از نقش پارچه ای مخملی اقتباس شده است و مربوط به قرن ششم یا پنجم هجری است. به نظر می آید که این پوشش سر، جدا از چادری است که بر روی شانه انداخته شده و چیزی شبیه بُرُنس است."(تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، ص 249) وقتی به تاریخچه پوشش می پردازیم، متوجه میشویم که پوشش از عادات قدیم تمدن بشر بوده و تنها به کشورهای اسلامی و دین اسلام محدود نمی شود. نکته جالب اینکه وقتی به نوع پوشش آنها توجه میکنیم می بینیم که نه تنها اسلامی نیست، بلکه از حد و حدودی که اسلام مشخص کرده است، بیشتر است. دلیل آن بخاطر شرایط زندگی و آب و هوا و جغرافیای این کشورهاست که پوششی را انتخاب می کنند که متناسب با شرایط و سلامت بدن ملتش باشد. حال که ما میگوییم اسلام دینی است جامع و کامل، چطور می تواند در مورد مسئله ی این چنین مهمی بی تفاوت باشد و به سلامت انسانها توجه نکند. رابطه پوشش و سلامت، رابطه ای مهم وجدی است که در صورت غفلت از آن دچار مشکلاتی خواهیم شد که اثرات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. از این رو در ابتدای این فصل به توضیحاتی درباره پوشش و دیدگاه اسلام و تفکراتی در این زمینه خواهیم پرداخت. پوشش نشانه تمدن یا ارتجاع آیا به این نکته توجه کرده اید که یکی از امتیازات بشر نسبت به حیوانات داشتن پوشش است. تمام کسانی که تطوّرات زندگی بشر را مورد ارزیابی قرار داده اند،‌ اعتراف کرده اند که برهنگی یا نیمه برهنگی از مختصات انسان های و حشی و غیر متمدن بوده، آن ها خاطر نشان ساخته اند که سیر تکاملی تمدن بشری با تکامل پوشش همراه بوده است. پس می توان گفت که وقتی ما پوشش کامل تر و بهتری داشته باشیم، میتوانیم ادعا کنیم که متمدن تر از کسانی هستیم که پوشش کامل ندارند. می توان از نقص پوشش در لباس افراد استنباط کرد که آنها دچار کمبود هایی در زندگیشان هستند و میخواهند این کمبود را جبران کنند. البته تعدادی به اشتباه سراغ کارهایی میروند که آنها را از مسیر سیر تکاملی تمدن بشر دورتر میکند و بجای پوشش به دنبال برهنگی رفته اند.، این موضوع را می توان در زمینه روان آنها جستجو کرد. اگر برهنگی نشانه تمدن است، پس باید گفت که حیوانات و اقوام وحشی از زنان بی حجاب قرن بیستم متمدن ترند. "قرآن مجید صادق ترین بیانگر تاریخ تمدن بشری، خودنمایی و تبرّج زنان را به دوره جاهلیت نخستین نسبت می دهد و می فرماید:"ای زنان پیامبر، خانه را جایگاه خویش قرار دهید و همانند جاهلیت نخستین خود را نیارایید" (احزاب ، 32). اگر حفظ اصالت فرهنگی ارتجاع است، پس چرا ملت های متمدن در عصر حاضر بر حفظ آن اصرار می ورزند و برای احیای آن تلاش می کنند."(محمدی،1371، 15) با مطالعه ای که در زمنیه پوشش در باب های مختلف داشته ام، به این نتیجه رسیده ام که وقتی به جوامع اطرافمان می نگریم، اثرات مخربِ ناشی از غفلت اصل پوشش را مشاهده می کنیم. می توان به ناراحتی های اعصاب و امراض روانی، افزایش آمار طلاق، گسترش دامنه فحشا، افزایش فرزندان نا مشروع، خصوصاً در جوامع غرب و از همه مهمتر سقوط شخصیت زن اشاره نمود. امروزه شاهد آن هستیم که از زن به عنوان کالای مصرفی استفاده می شود و حتی برای فروش بیشتر، عکس زن را بر روی محصولات خود می زنند. این جای تاسف دارد که در بعضی جوامع چنین دیدی نسبت به زن دارند. در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که اگرچه در زمینه پوشش، اسلام احکامی را مشخص کرده است، ولی این احکام با فطرت انسان هماهنگی کامل دارد و این هماهنگ بودن با فطرت است که باعث سعادت بشر و اجتماع اوست. از طرفی خداوند پیامبران را مامور کرده تا امورفطری را بطور مداوم به انسان ها گوشزد نما یند:"فذکر انّما انت مذکر"(غاشیه،21) ای پیامبر مسا ئل فطری را یادشان بیاور، همانا فقط وظیفه تو یاد آوری است. همه تجاوزها، قانون شکنی ها، جنایات و بدبختی های بشر معلول پیروی غرائز، تأثیرات منفی آموزش های خانواده، محیط و همنشینی بد و در یک کلمه زیر پا گذاشتن الهامات درونی فطرت است. لزوم پوشش، یکی از خواسته های فطری انسان است، زیرا از آغاز پیدایش انسان هر یک از زن و مرد کوشیده اند تا پوشش مناسب خود را تهیه کنند. ایشان ابتدا با برگ درختان و سپس با پوست حیوانات و بعدها با دست بافته های خود، خویش را می پوشانده است. بعد ها با پیشرفت صنعت و دست یافتن به منابع و ابزار جدید، پوشش نیز از تغیرات تکاملی، بهره مند گردید. این اقدامات از آن جهت که تحت هیچگونه آموزشی نبوده، نشان می دهد که پوشش تنها در پاسخ به نیاز فطری انسان بوجود آمده است. روان شناسان نیز در تایید این مطالب از وجود عامل" حیاء" در درون انسان نام می برند که به دو صورتِ باز دارنده و هدایت کننده، ایفای نقش می کند. بنابراین حیا را تعدیل کننده غرائز و ضامن اجرای قوانین اجتماعی و اخلاقی می دانند. شرم و حیاء و عشق و اشتیاق به عفاف و پاکدامنی تدبیر و مکانیسمی است نهفته در خلقت و فطرت زن که او را وادار می سازد حتی گاهی بصورت ناخودآگاه خود را از چشم نامحرم بپوشاند. به همین لحاظ وقتی احساس حجب و حیاء را ازدست میدهد، در محیط ناامن اجتماع هم کشف حجاب می کند و بعکس، وقتی احساس شرم و حیاء در او زنده است در محیطی که امنیت کامل هم وجود دارد باز هم متمایل به پوشاندن خویش است. اگر حیا از بین برود به زن احساس بی ارزشی و بی هویتی دست میدهد و زن امنیت، شخصیت و احترام خود را از دست خواهد داد، تا جایی که به مردن خویش راضی خواهد شد. همچنان که نمونه هایی از آن را در جوامع اسلامی و غیر اسلامی مشاهده میکنیم. توجه به داستان آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. در قرآن چنین می خوانیم " و آنگاه که آدم و حوا از آن درخت ممنوعه چشیدند، پوشش آن دو از بین رفت که بسرعت با برگ درختان ، خویش را پوشاندند" (اعراف ، 22). سرعت در پوشاندن خود بوسیله برگ های درختان بهشتی، ولو به طور موقت بیانگر فطری بودن پوشش است. این پاسخی است به ندای درونی فطرت. "نبی اکرم (ص) درباره میزان حیا در زن چنین می فرماید:" حیا ده درجه است که نه درجه آن در زنان و یک درجه آن در مردان می باشد."(میزان الحکمه، ج 2، ص 570). این حدیث شریف نیز تاییدی بر تمایل فطری و ذاتی زن به پوشش و حیا است. اگر حیا و تمایل به پوشش برای سعادت زن ضروری نبود، آیا خداوند حکیم که هیچ کار عبثی نمی کند، این درجه بالا از حیا را در زن قرار می داد؟"(شجاعی،1389،195) همچنین روایات زیادی در زمینه نوع پوشش در اسلام داریم که به ذکر نمونه ای چند، بسنده میکنم. قال رسول ا...(ص):"اَیّما اِمرَأَةٍ وَضَعَت خِمارَها فی بیتِ غیرِ زوجها فقد هتکت حجابَهاً. رسول خدا می فرماید: هر زنی که مقنعه خود را در غیر خانه شوهرش درآورد، پرده حجابش را دریده است.(میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 14 ، 280) در روایتی رسول خدا(ص) در باره عذاب زنان گناهکار در روز قیامت می فرماید:"و اَمّا اَلمُعَلَّقةُ بِشعرِها فانّها کانَت لاتُغطّی شَعرَها مِنَ الرِّجالِ". اما زنی که به موی سرش آویزان بود، به این دلیل بود که مویش را از نامحرم نمی پوشاند.(محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 100، 247) پیامبر خدا(ص) در ضمن حدیثی طولانی، به زنی به نام حولاء فرمود:"یا حولاء، لایَحَلُّ لِاِمرَاَةٍ اَن تُظهِرَ مِعصَمَها و قَدَمَها لِرَجُلٍ غیرَ بَعلِها و اِذا فَعَلَت ذَلِک لَم تَزَل فی لعنة ا...ِ و سَخَطِهِ و غَضِبَ ا...ُ عَلیها و لَعنَتها مَلائِکةُ ا... وَ اَعَدَّلَها عذاباً اَلیماً. ای حولاء، بر زن جایز نیست ساعدها و پاهایش را برای مردی جز شوهرش نمایان کند و اگر چنین کند، همواره در لعنت خدا و خشم اوست و خدا بر او غضب می کند و فرشتگان بر او لعنت می فرستند و خدا برای او عذاب دردناکی مهیّا می کند. (میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل ، ج 14 ، 242) عَنِ الحَلَبی عن ابی عبدا... (ع) قال: "لا یَصلُحُ لِلمَرأَةِ المُسلِمَةِ أَن تَلبَسَ مِنَ الخُمُرِ و الدُّروعِ ما لا یُواری شَیئاً امام صادق(ع) فرمودند: برای زن مسلمان صحیح نیست روسری و پیراهنش به گونه ای باشد که او را نپوشاند.( میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل ، ج 14 ، 255) نکته جالب اینکه حتی افراد معروف دنیا، به دلیل مهم بودن پوشش، در این مقوله سخنانی دارند. در وصیت نامه چارلی چاپلین به دخترش در مورد پوشش مطلبی گفته شده است: برهنگی بیماری عصر ماست و من پیر شدم و شاید حرف های خنده آور می زنم، اما به گمان من تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست داری. در مقوله حیا نیز دانشمندان بزرگ هم سخنانی دارند: ژان ژاک روسو (فیلسوف فرانسوی): شبیه شدن زنان به مردان باعث تسلط مردان به آنها می شود. ویلیام جیمز(روانشانس و فیلسوف آمریکایی) میگوید: مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بدون آنکه حس کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر میدهد، حیا و در نتیجه عزیز بودن زن و معشوق واقع شدن او برای مرد، پاداش های خود را پس انداز می کند. این مطلب در اسلام نیز مطرح است که نوع حیاء در اندرون و بیرون متفاوت است. در مورد بعضی ها نکته جالبی وجود دارد. اگر به یک زن با پوشش نا مناسب بگویند اسلام گفته، این طور پوشش را داشته باش، سریع جبهه گیری کرده و می خواهد کار خود را توجیه کند. ولی اگر بگویند فلان شخصی، مخصوصا از کشور های غربی، اینگونه لباس را سفارش کرده، شاید بهتر و راحت تر قبول کنند. این یک معزل جدی است و ریشه آن در تفکر انسان ها و دید آن ها از اسلام است و البته تلاش هایی که کشور های غرب در این زمینه انجام می دهند، برای تسلط بیشتر بر کشور های جهان سوم. برتراندراسل (فیلسوف)می گوید: از لحاظ هنر مایه تاسف است که به آسانی بتوان به زنان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد، بدون آنکه غیرممکن گردد. دیوید هیوم (فیلسوف) نیز در این باره میگوید: پاکدامنی ضامن مقام پدری مردان، برای فرزندانشان می باشد. دکتر مارکس لوشر در زمینه لباس بدن نما می گوید: بعضی با دیدن لباس بدن نما تحریک می شوند. برجستگی های بدن اگر در لباس ظاهر شوند، مرد آن را تعمیم می دهد. اینجاست که نشان دادن برجستگیهای بدن با لباس همانند عریان بودن است. کریستن سن: در نقش شکار طاق بستان، فقط چند تن از سه هزار زنی که خسرو (پرویز) در حرمسرا داشت، دیده می شوند. این شهر باران هیچگاه از این میل سیر نمی شوند. عمال او هرجا زنی را می دیدند به خدمت می بردند. استاد مطهری نیز مطلبی را بیان می کند که باعث شرمساری است. اگر جامعه اسلامی به این چنین جامعه ای تبدیل شود، در دنیای جدید به برکت تجدد فرنگی، برای مردی که یکصد هزارم خسرو پرویز و هارون الرشید امکانات داشته باشد، میسر است که به اندازه آنها از جنس زن بهره کشی کنند، بازار آزاد، حرمسرای عمومی. نظر ویل دورانت در مورد اثرات پوشش نامناسب: جوامع غربی به جای تن دادن به سختی ها و درد سرهای تشکیل خانواده، از بازار آزاد، حرمسرای عمومی جامعه بهره می برند. همه کشورها (مبتنی بر عقل محدود بشر) قوانینی برای حدود پوشش (خصوصا برای زنان) قائلند. مثلا لباس رسمی با لباس خواب و... متفاوت می باشد و برخی کشورها برای رعایت نکردن حدود پوشش مجازات هایی را قائل شده اند. پوشش از جمله احکام ضروری دین است که رعایت نکردن آن یک ضد هنجار اجتماعی بوده و تأثیرات مخربی در جامعه دارد، لذا قانون بردار است. آزاد گذاشتن در عدم رعایت پوشش، مثل آزاد گذاشتن در سایر ناهنجاری های اجتماعی (مانند دزدی و...) کار معقولی نیست. در جامعه هم به نوع پوششی که استفاده می شود، باید توجه جدی شود. بسیار ناپسند است که خانم ها با لباس های نامناسب به جامعه بیایند و مشغول جلوه گری شوند و یا حتی لباس های نامناسب را بر تن فرزندان خود کنند. اگر خداوند به بانوان دستور پوشش می دهد، این پوشش را به طور فطری در وجود آنها نهاده است. آیا پوشش مخالف آزادی است؟ ما در جامعه اسلامی زندگی میکنیم، پس میگوییم پوشش اسلامی. تعدادی افراد کوته بین، این پوشش را نوعی اسارت تلقی کرده و چیزی می انگارند که آنها را از انجام کارها باز میدارد، البته پوشش اسلامی بازدارنده ی کارهایی است که در شان یک مسلمان و نهایتا یک انسان نیست و این پوشش تنها برای خود او مفید است. "پوشش اگرچه محدودیت هایی را نظیر دیگر قوانین بدنبال دارد، ولی آزادی فکری و فرهنگی و روحی و روانی جامعه بشری را تضمین می کند، زیرا با رعایت این قانون فکر و روان از بردگی مد و هوا و هوس آزاد می گردد و پوشش نامناسب اگرچه به ظاهر فرار از محدودیت پوشش است، ولی بردگی فکری و فرهنگی- که زمینه سلطه سیاسی استعمارگران و تاراج اقتصادی آنان می باشد- را به ارمغان خواهد آورد. به عبارت دیگر، حجاب محدودیت ظاهری تن است که آزادی روان و فکر انسان را به همراه دارد و بی حجابی آزادی ظاهری تن است که بردگی فکری و روانی انسان را موجب خواهد شد."(محمدی،1371، 42) خانم لیدی ، دانشمند انگلیسی، در این باب می گوید: اگر بگویم زن های اسلامی از زن های اروپا بیشتر آزادند، گزاف نگفته ام، زیرا زن مسلمان فهمیده یگانه زنی است که به معنی حقیقی آزادی پی برده و می داند آزادی یعنی چه، ولی امروزه اروپاییان با افراط در این آزادی دچار سیه روزی شده اند. پس حجاب نه تنها با آزادی مخالفتی ندارد، بلکه آزادی آفرین است و بی حجابی نه تنها آزادی نیست، بلکه بردگی آفرین است. واقعیت پوشش و تأثیر آن در زندگی آنچه که قبل از هر معنای دیگری در رابطه با حجاب به ذهن می آید، این است که زن در هنگام برخورد با مردان، اندام و زیبایی های جذاب خود را بپوشاند و جلوه گری و جلب توجه نکند و رابطه او با دیگران رابطه انسانی باشد، نه رابطه جنسیتی. پوشش، به عنوان ابزار کنترل و جهت دهی به تمایلات و گرایشات درونی، عامل باز داردنده ای است که نمی گذارد هرکس هر کاری را انجام دهد و یا هرگونه که خواست عمل نماید، به همین دلیل باعث می شود تا زمینه تمرکز فکری و روحی برای پرداختن به امور اساسی در زن فراهم شود، و طبیعتا هرجا که تمرکز باشد، درصد موفقیت بسیار بالاتر خواهد بود، و از آنجا که روح بشر دوست دارد در موقعیت های مختلف، عکس العمل هایی چه بسا ناپسند را از خود آشکار سازد، بنابر این، نیاز به ابزاری برای مهار سازی دارد. برای همین، منظور از پوششِ وضع شده این است، تا ابزاری برای تعادل و کنترل رفتار انسان باشد و در نهایت زندگیِ دلچسب و آرامشی پایدار را تا رسیدن به خدا را به ارمغان آورد. رابطه پوشش و فرهنگ ملل پوشش علاوه بر ثبت وجود فرهنگ در میان ملل مختلف جهان، لباس ملی کشورها، بهترین نشانه بر رعایت پوشش مناسب در ملل جهان دارد. حتی اگر این مطلب در کتب تاریخی ثبت نگردیده بود، دقت در لباس ملی کشورهای جهان بخوبی اثبات می کرد که پوشش در میان ملل جهان وجود داشته و از ابتکارات اسلام و یا مختص به چند کشور خاص نیست. "اگرچه تأثیر پوشش زنان ایرانی بر ملت های دیگر مسلم است ولی قانون پوشش در اسلام بخاطر فواید و مصالح آن بوده و فلسفه خاص خود را دارد و به هیچ وجه متاثر از فرهنگ ایران نیست. "(محمدی،1371، 18) ما در فرهنگ غنی خود، پوشش مناسبی را در لباس هایمان رعایت کرده بودیم که با مطالعه و مشاهده آثار بجا مانده از گذشتگانمان، می توانیم این ادعا را ثابت کنیم. پوشش ادیان الهی پوشش در ادیان، تلاشی است تا نشان دهد که همه ادیان الهی، بشر را به عفاف و پوشش، نه تنها دعوت، که امر کرده است. گرچه تحریف در کتب مقدس باعث شده تا جوانبی از این امر مورد افراط و تفریط قرار گیرد، ولی می توان با بررسی کوتاه در لباس و پوشش این ادیان الهی به واجب دانستن رعایت پوشش در بین مردان و زنان پی برد. اسلام که دین کامل و جامع است، از این مورد استثناء نیست. حال توضیح کوتاهی در این مورد از ادیان مختلف ارائه خواهد شد. الف_ پوشش در آیین دین زرتشت "در کتاب گاتا چند اصل اساسی است که اصول آموزشی زرتشت محسوب می شود. از جمله آزادی مطلق انتخاب، امنیت کامل و... تأکید و سفارش موبدان به حفظ پوشش و حجاب برگرفته از اصول اساس این آئین در کتاب آسمانی گاتا زرتشت است، اصولی چون امنیت کامل ایجاب می کند که پیروان این آئین پوشش و حجاب را رعایت کنند. اصل آزادی اقتضاء می کند جهت عدم سلب آزادی دیگران و عدم تهییج قوه شهویه دیگران پوشش و حجاب را رعایت کنند." (اسلاملو،1386،50) ب_پوشش در آیین یهود "به طور صریح و روشن وجوب پوشش سر از نامحرمان در بیرون از خانه، حتی برای عبور از راه مخصوص بین دو خانه، نهی از تشبه زن به مرد و بالعکس در لباس پوشیدن، منع لمس و تماس و اختلاط با زن بیگانه، پرهیز از آرایش و ناز و غمزه و به صدا درآوردن خلخال های پا که موجب نزول قهر و عذاب الهی می گردد، بیان شده است." (،همان، 53) ج_حد و کیفیت پوشش زنان یهود "در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست، وجود داشت. در بین این ملت ها وجه و کفین (صورت و دست ها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از پنهان کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت در آورده بودند. "(همان، 54) د_پوشش در آیین مسیح "مسیحیت نه تنها احکام سخت شریعت یهود در مورد حجاب زنان را استمرار بخشید، بلکه در برخی موارد، آن را تشدید نمود. انجیل نه تنها در مواضع متعدد وجوب حجاب و پوشش را تذکر داده است، بلکه در برخی از آیات خود کوشیده است، درون را از تمایل به اعمال شهوانی منزه سازد و بدین وسیله عفاف درون را پشتوانه مستحکم حجاب برون قرار دهد. "(همان، 57) مشاهده می کنیم که برعکس حرفی که افرادی از روی جهلشان می زنند، پوشش فقط در اسلام نیست و حتی شیوع آن از اسلام نبوده، بلکه در ادیانی که قبل از اسلام آمده اند، وجود داشته و حتی در این مورد تأکید نیز داشته اند و تفکر غربیان این است که اسلام با ورود خود، با این پوشش، زن را اسیر خود کرده است و این تفکر را در جوامع دیگر نشر داده اند. ولی ما میتوانیم با ترویج پوشاک مناسب اسلامی- ایرانی، این تفکر غلط را تا اندازه ای تغییر دهیم. تاریخچه پوشاک زنان در سده های پس از اسلام به علت محدودیت هایی که در مورد زنان اعمال می شده، از وضع پوشاک زنان، اطلاع چندانی در دست نیست. آثار و شواهد نسبتا ناچیزی درباره پوشاک زنان در طی این قرون متمادی برای بررسی باقی مانده، که از بررسی آنها تا حدود ی می توان به وجود عناصر مشترک و متشابه لباس زنان در خلال این دوران دراز پی برد. کلاه و دستار که به تدریج جای خود را به انواع عمامه ها و سربندها دادند و نیز نوعی سرانداز و روسری که رفته رفته به پوشش های کامل تری نظیر چادر تبدیل شدند، که بی تردید از اجزای جدایی ناپذیر پوشاک بانوان ایرانی بوده اند. در مجموع به علت قلّت منابع اطلاع نمی توان درباره برهنگی یا پوشیدگی زنان، و دیدگاه های متفاوت درباره پسندیده یا ناپسندیده بودن لباس های عریان، در جوامع پیش از اسلام و حتی پس از آن (بالأخص در دربارها یا محیط های خانگی)، قضاوت کرد. "لباس زنان ایرانی از گذشته دور تا دوره های متأخرتر، شباهت زیادی به پوشاک مردان داشته است. به ویژه آن که انواع آن، همان هایی است که مردان به تن می کردند، نظیر کلاه و دستار، پیراهن های معمولا بلند و دامن دار، شلوارهای متنوع و عمدتا پرچین و گشاد ، انواع نیم تنه ها و جلیقه ها، قبا و شال و پای افزار های مشابه، به انضمام حجاب و زیور های مخصوص زنان. باید اذعان داشت که سبک پوشاک زنان در طی اعصار به ویژه دوره های پس از اسلام از ساختار یکنواختی پیروی کرده و عناصر یکسانی را در برداشته است، هرچند که در اسلوب آنها، از لحاظ انواع برش، رنگ آمیزی، چین ها، داشتن بالاپوش های متعدد و تزیینات روی پیراهن ها یا جلیقه ها تفاوت های اندکی پدید می آمده است. این روند یکنواخت ، گاه گاهی با توصیه و حتی الزام سیاست های سلیقه ای دچار و قفه ها را می توان در شلیته های بیش از حد کوتاهی که در زمان ناصر الدین شاه از بالرین های اروپایی تقلید شده و اجبار مردم در کنار گذاردن لباس سنتی و پوشیدن البسه ناآشنا و بیگانه، به عنف در زمان رضا شاه و تقلید کورکورانه و افراطی از برخی اسلوب ناروای غربی در دوران معاصر و مسئله حجاب اسلامی و در دست نبودن تعریفی واحد از آن و برخوردهای کاملا سلیقه ای و تعریف نشده در تایید یا تکذیب بعضی از انواع پوشاک پس از انقلاب اسلامی در ایران خلاصه نمود. "(متین،1383،93) "بی توجهی به سه عامل تأثیر گذار در شرایط کنونی جامعه ایرانی بر اسلوب پوشاک مردم و نادیده انگاشتن آنها ناممکن می نماید، یکی حضور و نفوذ افکار واعتقادات مذهبی در یکی از آشکارترین نمودهای فرهنگی هر جامعه یعنی : پوشاک است، دیگری سابقه البسه بومی و سنتی مردمان این دیار است که تاریخ و پشتوانه ای چند هزار ساله دارد، و سر انجام پیروی معقولانه و تاحدودی چاره ناپذیر است از جامعه جهانی و عرف بین الملل در پوشیدن لباس."(همان، 93) ویژگی لباس های مناسب: با نگاهی به جوامع بشری درمییابیم که تمام آنها، پوششی برای خود انتخاب نموده و صرف نظر از نوع پوشش، از حالت برهنگی کامل خارج شدهاند که میتوان این امر را دلیلی بر نیاز غریزی انسان ها به پوشش دانست. به همین دلیل فرض را بر آن میگذاریم که شک و شبههای در مورد اصل پوشش وجود نداشته و اگر ابهامی نیز وجود دارد، در ارتباط با نوع و مقدار آن میباشد. و بر همین اساس است که رعایت پوشش، به عنوان قاعدهای اخلاقی در بیشتر جوامع به رسمیت شناخته شده است. اما کشورهای اسلامی، که کشور ما ایران نیز بخشی از آن است، باید در تهیۀ مقررات خود، تابع دستورات دین الهی اسلام باشند. پوشش لباس رسمی تر، علامت این است که آنچه در باطن ما است، ارزش بیشتری دارد. آنچه در باطن ما وجود دارد به طور کلی روح نامیده میشود و به ما یاد آوری می کند، باید ثابت کنیم چیزی فراتر از بدن صِرف وجود دارد.در کتاب مقدس به زنان و عالمان دینی سفارش می شود در پوشش لباس دقت کنند، چون دنیای درونی آنها ارزشمند تلقی شده است. امروزه حتی یک قانون کلی وجود دارد و آن این است که«هرچه خواهان احترام بیشتری هستید، باید لباس های عفیف تری بپوشید». "آن لباسى است كه انسان را ستر و حفظ كند، نه آنچه انسان پيوسته خود را به خاطر آن به رنج و به زحمت انداخته و بخواهد آن را حفظ كند. لباس‏ اگر پر قيمت يا خيلى نازك يا خيلى سفيد و چرك بردار شد، آسايش و راحتى را از انسان سلب كرده، و تمام فكر و خيال او صرف حفظ آن خواهد شد، و گذشته از اينها جنس و شكل لباس‏ در روحيه انسان مؤثر است، و بايد لباسى انتخاب كرد كه افكار انسان را به سوى روحانيت و قُرب به خدا سوق داده، و وسيله هدايت و اطاعت و بندگى گردد."(مصباح الشریعه، 21) "مطلب دیگری که از فحوای کلمات اسلام شاید درک شود، اینکه پیشوایان دستور می دهند، چاقان لباس زبر بپوشند و لاغران لباس نرم، چه بسا ممکن است چربی ها]ی[ انباشته شده زیر پوست در چاقان که گردش خون شعریه ها در آن به دشواری انجام می گیرد، با تحریک مداوم البسه زبر صورت گیرد و نوعی سوخت و ساز ولاغری و حداقل جلوگیری از بیشتر چاق شدن بوجود آید و برعکس لاغران را از طرف لباس نرم چنین نباشد."(پاک نژاد، 1365، ج18،87) "ان خیر لباس کل زمن لباس اهله": بهترین لباس هر زمان لباس اهل آن زمان است. "(همان ، 102) "لباس شهرتی که چشمهای زیادی را بطرف خود جلب کند، صرفنظر از آنکه طبق قانون فیزیک هرچه حرارت کمتر از 273 درجه داشته باشد بر مجاور خود اثر می گذارد، بر اثر اشعه های خارج شده از چشم ها مخصوصا اگر از روی حسرت و نومیدی باشد، انسان را به حالت مسمومیت مخصوص می کشاند. "(همان ، 105) سبک لباس پوشیدن در جذب ویتامین د تأثیر دارد. بطور مثال در لباس های آستین کوتاه، به دلیل قرار گرفتن پوست بدن بطور مستقیم در برابر نور خورشید، جذب ویتامین د در آن ناحیه از بدن بیشتر است. این نکته نیز نباید فراموش شود که بدلیل از بین رفتن لایه اوزن، این نوع پوشش باعث عواقبی خواهد شد. این خود بستگی به مدت قرار گیری در معرض نور خورشید، و همچنین فصل سال دارد. رعایت نکاتی در پوشاک تابستان و زمستان: "اگر انسان بخواهد لباس بهداشتی در تابستان داشته باشد مانند کارگران یا چون دوران خردسالی، باید شلوار و پیراهن سرهم داشت تا هوا از هرطرف وارد و از طرف دیگر خارج گردد. یعنی شلوار با پیراهن بوسیله دگمه متصل گردد و پیراهن یقه گشاد داشته باشد و آزمایش نشان می دهد در این حال هوا از پا و دست وارد و از گردن خارج می گردد و تهویه و تبخیر و خنک کردن بخوبی انجام می گیرد و در غیر این صورت اگر یقه و آستین و پاچه تنگ باشد، حرارت بالا می رود ، حتی تا دو برابر می رسد و این خود فشار و تحمیلی بر قلب و عروق می باشد. بعلاوه اگر ناحیه تناسلی حرارتش از 38 درجه بالا رود، چه به همین علت که گفته شد، چه بواسطه پوشیدن شورت و زیر شلوار تنگ هم استعداد به استمناء پیش می آید و هم نطفه مرد، یعنی کرمکها (اسپرماتوزوئیدها) به هلاکت می رسند. اگر لباس درناحیه کمر تنگ گیرد یا کمربند تنگ بفشارد ، چون پرده صفاق و اعضاء محتوی در این صورت پایین می آید و شکم جا برای اینها خالی می کند، تنفس دچار اشکال می شود.. همچنین بستن محکم کمربند باعث می شود که کبد جابجا شود و نگذارد اعمال خود را بخوبی انجام دهد. "( همان ، 171) برای جلوگیری از این مشکل و حذف کمربند، تا چندی پیش از دوبنده هایی که بار شلوار را به روی شانه می انداخت استفاده می شد، که اکنون از لباس امروزی حذف، و بعضا به عنوان کالایی سنتی استفاده می گردد. "اما اگر فصل زمستان بود، بهتر است زیر پیراهن جنس خوبی داشته باشد. آخر زیر پیراهن است که همسایه دیوار به دیوار بدن ماست و باید چیزی به تن بخورد که بهترین است. لذا بهتر ]است[ از آنکه جنس کتان انتخاب شود تا بهتر با حرارت و عرق سرو کار داشته و رابطه اش با جذب چربی و پوسته ریزه های بدن بهتر باشد. زیر شلوار بهتر است در زمستان بلند باشد که لایه حرارت اطراف پاها را نگهدارد، مخصوصا برای مبتلا به دردهایی که سرما آزارشان می دهد، بهتر است زیر شلواری پشمی بپوشند. "( همان ، 173) لباس منزل بهتر است ساده، راحت، قابل شست و شو و بادوام باشد. لباس پذیرایی میهمان نیز در ضمن راحتی باید پوشیده باشد. لباس محیط کار برای خانم ها معمولا مانتو و شلوار و مقنعه است، که بهتر است از پارچه ی خوب و قابل شست و شو باشد. در لباس مشاغل و ادارات و مؤسسات آموزشی ، علاوه بر سادگی و راحتی بهتر است از رنگ های ملایم و مناسب استفاده شود، همین طور از پارچه هایی که کم تر چروک می شوند و راحت و قابل شست و شو هستند. پس در لباس کارگران برحسب نوع کار باید مدل آن را طراحی کرد و در آن ترجیحا بهتر است آستین ها بسته شود تا لابه لای دستگاه و ماشین ها گیر نکند. طراحی لباس کارگران بسیار مهم است، چون بستگی به کاری که انجام میدهند، باید دارای شرایط خاصی باشد. مثلا در بعضی از شغل ها، استفاده از فلزات یا نایلون در لباس باعث ایجاد خطر برای پوشنده آن می کند. در انتخاب لباس، ذوق و سلیقه خوب پیرو گرانی قیمت آن نیست. از طرفی جنس لباس می بایست از نوع پارچه ای آن (و نه نایلونی آن) تهیه شود و دارای طرحی که علاوه بر زیبایی، ظاهری بادوام داشته باشد و احساس آرامش و راحتی را القاء کند. موضوع راحت بودن لباس بسیار مهم است. اگر در لباسی که بر تن داریم احساس آرامش و راحتی نکنیم ، شکی نیست که زیبایی ظاهری خویش را تا حدود زیادی از دست داده ایم. در حقیقت باید چنان در انظار ظاهر شویم که نه تنها خود در آنچه بر تن داریم احساس راحتی کنیم ، بلکه دیگران نیز به وجود این احساس در ما به خوبی پی ببرند. هرگاه در انتخاب مدل لباس مردد بودیم ، بهتر است همیشه مدل ساده تر را انتخاب کنیم. در این صورت مسلما موفق تر خواهیم بود. به علت ناتوانی از انتخاب صحیح پوشاک و نا آشنایی با آداب و اصول بهزیستی ، سلامتی و رفاه بشر به نوعی نادیده گرفته شده و در اثر پیروی کورکورانه، مشکلات مادی و معنوی و اقتصادی و بهداشتی بسیاری در امر پوشاک برای انسان های متمدن معاصر به وجود آمده است. بطوری که مشاهده میکنیم، پوشاک یکی از عوامل بیماری زا و کوتاه کننده عمر به شمار می رود. در اینجا اصول هایی را در انتخاب هرچه بهتر لباس ارائه میدهیم که امید است با رعایت این موارد، قدمی در مسیر سلامت بدن و جلوگیری از ورود بیماری برداریم. اصولی در امر پوشش در امر پوشش اصل هایی از جهات مختلف بخصوص از نظر بهداشت و تامین اعتدال و سلامتی جسمی و روحی حائز کمال اهمیت است که عبارت اند از : جنس پوشاک رنگ پوشاک شکل پوشاک پاکیزگی و نظافت پوشاک آداب لباس پوشیدن در دستورات بهزیستی اسلام هر پنج اصل فوق مورد توجه بوده و در هر باب دستورات لازم داده شده است. که می توانید برای اطلاعات بیشتر به کتاب آیین بهزیستی اسلام، جلد یک، مراجعه کنید. ولی من در اینجا اصل دیگری را نیز می خواهم اضافه کنم و آن موقعیت مکانی پوشش از لحاظ اندرونی و بیرونی بودن آن است. در اسلام پوشاکی را که قابل استفاده در اندرون است را برای بیرون از منزل جایز نمی داند. از امام صادق (ع): اسراف آن است که جامه اندرون و بیرون یکی باشد. و در اینجا با عنوان پوشاک اندرونی و بیرونی به توضیح مختصری درباره ی آن خواهم پرداخت. در جوامع پیش از مدرن انواع مختلفی از روابط نمادین میان لباس و ساختارهای اجتماعی وجود داشت (مانند لباس نظامیان، کشاورزان، روحانیون، پادشاهان، رقاصه‌ها و مطربان، لباس زنان شریف، لباس اندرونی، لباس بیرونی و حتی لباس نیمه اندرونی) که قراردادهای ناظر بر این روابط، تحت تأثیر ثبات وضعیت سنتی، به شدت ثابت بودند، مانند وضعیت کاستی طبقات اجتماعی. ولی تا اندازه ای مشاهده می کنیم که جوامع امروزی کمتر به این قرارداد ها توجه کرده و بیشتر تحت تأثیر عاملی به نام مد قرار گرفته اند. پوشاک اندرونی در فطرت آدمی پوشش به صورت امری نهادینه است و البته در بانوان جلوه بیشتری دارد. نوع پوشش معمولا بیانگر حالت حیاء و عفاف و یا عدم آن است. لذا مساله پوشش، هم در خانواده و هم در جامعه باید جدی گرفته شود. نوع پوشش در خانواده امری مهم و شایان توجه است به این معنا که به نوع پوشش والدین در حضور فرزندان و یا نوع لباسی که فرزندان استفاده می کنند باید دقت شود. نوع لباس دختران در خانواده و در برابر برادران و پسران باید جدی گرفته شود، زیرا پوشش در برابر محارم هم حد و حدودی دارد که لازم است رعایت شود. در حدیثی از رسول اکرم (ص) آمده است: " اِنّ من خیر نسائِکم... اُلسَّتیرَةُ العزیزَةُ فی اهلها، الذَّلیلةُ مع بَعلها، اَلمُتَبَرِجةُ مع زوجها، اَلحصانُ عَن غَیرهِ،...". بهترین زنان شما زنی است که بسیار پوشیده باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش فروتن باشد و برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر غیر شوهرش عفیف باشد.(میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 4 ،182). این حدیث بر تفاوت داشتن پوشش زن در داخل و بیرون از خانه تأکید دارد. اسحاق بن عمار گويد: به حضرت صادق (ع) گفتم : مؤمن مى تواند دو دست لباس داشته باشد؟ فرمود: آرى.تا بيست جامه را پرسيدم ؟ فرمود: آرى ، و اين اسراف نيست ، اسراف آن است كه لباسى را كه براى مهمانى و حفظ آبروست ، در خانه و وقت كار بپوشى. اسحق بن عمار گويد: به امام كاظم (ع) عرضه داشتم كه اگر انسان ده دست پيراهن داشته باشد اسراف است ؟ فرمود: نه ، بلكه فزونى پيراهن براى خوب نگهدارى جامه ها بهتر است ، اسراف آن است كه لباس بيرون را وقت كار بپوشى. از حضرت امام صادق (ع) روايت شده است كه : كمترين اسراف آدمى آن است كه ته مانده آب را دور بريزد، و لباس بيرون خود را دم دست و در خانه و وقت كار، بپوشد. این احادیث بر جدا کردن لباس داخل منزل و بیرون از منزل تأکید دارند. زمانی مشاهده می شد که در میان دینداران، استفاده از لباسى با رنگى مخصوص را براى محیط خانه و یا محیط کار، مناسب مى دانند، اما براى خیابان و مجامع عمومى نه. در روایتى در مورد مسأله اخیر از امام باقر( ع) آمده است: «ما لباس زرد رنگ را در منزل مى پوشیم.» البته در برخى از روایات مى بینیم که حتى اهل بیت عصمت هم در خارج از منزل از پوششهاى زرد رنگ استفاده مى کرده اند. زراره گوید: دیدم امام باقر(ع) در حالى که جُبّه و عمامه و ردایى زرد رنگ بر تن داشت از منزل خارج شد. می بینیم امام هم به رنگ لباس خود توجه می کردند و انتخاب زنگ زرد، خود دلیلی دارد که امروزه از لحاظ روانی انسان را با شعور و با فکر نشان می دهد. همانطور که رنگ بیرون از منزل مهم است، رنگ داخل منزل نیز مهم است و باید رنگی انتخاب شود که فرد در خانه آرامش را در کنار اهل خانه احساس کند و این کار را با رنگ مناسب لباس می توان انجام داد. و بهتر است از رنگ روشن در خانه استفاده شود. "توقع انسان نسبت به پوشاکی که در منزل می پوشد، با پوشاکی که بیرون از منزل (به عنوان مثال، در بازار) استفاده می کند، تفاوت دارد. پارامترهایی که رضایت مندی فرد را از پوشاک بیرون منزل تامین می کند، نسبت به این پارامتر ها در رابطه با پوشاک داخل منزل بسیار متفاوت است. در این زمینه ، نقش فرهنگ بسیار مهم و برجسته است." (علمدار یزدی،1386،193) پوشاک بیرونی "ایرانیان نخستین کسانی بودند که کت آستین دار و نوعی شلوار ابتدایی برای سوارکاری طراحی کردند. زنان ایرانی پیش از اسلام نیز پوشش داشتند، ولی حدود پوشش اسلامی، پس از اسلام رایج شد. زنان مسلمان عرب از پوششی به نام (جلباب) استفاده می کردند که شبیه روسری بلندی بودکه تاکمر را می پوشاند، اما ایرانیان چادر را ترجیح دادند که سنت دیرین آنان بود. زنان در ایران باستان خارج از منزل، لباس گشاد بر تن می کردند یا چادر بر سر می کردند. از دوره های پیش از اسلام داشتن پوشش روی سر، به صورت های عمامه، دستار، کلاه و تاج در بین مردان و روسری، چارقد، چادر، مقنعه و لچک در بین زنان، متداول بود. البته در هر دوره، شکل و نوع این پوشش تغییر می کرد. "(اسلاملو،1386،23) "زنان یک حجاب سراسری داشتندکه در واقع چادر سیاهی بود و هنگام خروج از خانه روبنده نیز از پیشانی آویزان می کردند. زنان از شلوار گشاد و سفید رنگ و پیراهن کوتاه (تونیک) با آستین های کوتاه و قبای رنگین با آستین های بلند استفاده می کردندکه جنس آن ها غالبا از ابریشم یا زربفت بود." (تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، ص 285) مشکی، ‌رنگی است که افراد بسیاری آن را برای لباس خارج از منزل (مثل مانتو، کت و شلوار و غیره ) خود انتخاب می کنند، چادر مشکی لباس خارج از منزل است. در داخل منزل بهتر است از رنگ های روشن استفاده شود. باید توجه داشت که بستن زیورهای گوناگون و آرایش گیسوان ( که پس از اسلام مختص به محیط خانه می گردید) نیز در کنار بستن دستارها و هماهنگ با آن، متداول بود. همین وضع را امروزه نیز به خوبی در میان عشایر زنان ایلیاتی می توان دید. آنچه را که به عنوان حجاب اسلامی پس از ظهور اسلام در دوره های مختلف تا دوران معاصر مطرح کرده اند، تنها باید در زمره پوشاک رسمی بیرون از خانه قلمداد کرد، زیرا سبک پوشاک زنان در محیط خانه همواره تحت تأثیر سبک پوشاک اقوام داخلی یا ملت های دیگر بوده است. شواهدی که از حرمسراها و اندرونی شاهان باقی مانده، و وضعیت موجود اجتماع کنونی، این نظر را تایید می کند. در فصل زمستان ، انسان برای محافظت از سرما، نیاز به پوشاک گرم دارد. بعضی از الیاف و رنگ ها برای زمستان مناسب است. به عنوان مثال ، ترکیب های ابریشم و پشم برای زمستان مطلوب است، چون در برابر گرما نارسانا است. پنبه و ترکیب های آن (پنبه و مواد مصنوعی) در تابستان استفاده می شود، چون رسانای خوبی برای گرماست و در تابستان بسیار راحت است. البته این موارد امروزه در بیرون از منزل رعایت می شود، چون به دلیل مساعد کردن آب وهوای داخل منزل(به وسیله وسایل گرمایی و سرمایی)، انتخاب لباس در داخل آزاد تر شده است وکمتر از این خاصیت مفید لباس استفاده شده است. در مورد "خانم های خانه دار و کارمند: نیاز به لباس کار در منزل دارند. این نوع لباس دارای خصوصیاتی نظیر شستشوی آسان ، دوام ، رنگ، تناسب و راحتی است. زنان شاغل : امروزه به تعداد خانم های شاغل افزوده میگردد. این دسته از زنان علاوه بر لباس های معمول، لباس هایی مخصوص محل کار خود دارند. این نیاز به یک دست پوشش ، محدود نمی گردد. نوع شغل بر نحوه انتخاب لباس مطلوب و مناسب کار اثر می گذارد. از سوی دیگر، زنان شاغل معمولا افراد بیشتری را ملاقات می کنند، بنابر این ، پوشاک آنان نسبت به زنان خانه دار متنوع تر و بیشتر است ، اما لباس های آنان باید راحت باشد، به آسانی شسته و تمیز شود، سریع خشک گردد و احتیاج به اتو کردن نیز نداشته باشد. "(علمدار یزدی،1386 ،188) به طور کلی، حجاب اسلامی در چند دهه اخیر به علت کشف حجاب در دوران طاغوت دچار تغییرات ناخواسته ای شد و زنان برای حضور در بیرون از خانه ناگزیر از پوشش مانتو شدند و چون مانتو خود دارای آسیب ها ده گانه ای است، دچار تغییرات گوناگونی شد. چادر، در اقوام مختلف مورد استفاده زنان بوده است، ولی در ایران اسلامی ترکیببی ازملیت و اسلامیت زنان ایرانی محسوب می شود که صرفا یک پوشش نبوده و از فرهنگ گسترده و عمیقی نشأت گرفته است. چادر برای فرهیختگان این نسل حجاب برتر و لباس ملی واسلامی و فاقد جایگزین ارزیابی می شود. در بین چادرهای رسمی ایران، چادر کمری تقریباً بدون عیب بوده و دارای محاسنی است که چادرهای دیگر فاقد آن هستند. بدین علت، صاحب نظران چادر کمری را "پوشیده تر از چادر و راحت تر از مانتو" معرفی می کنند. تطابق چادر اصیل ایرانی ( چادر کمری) با جلباب قرآنی و محاسن عدیده این چادر، نشانه برتری آن بر دیگر چادرهای رسمی کشور در سه دهه اخیر است. امروزه مشاهده می کنیم که چادر جای خود را به مانتو داده است و بسیاری مانتو را برای لباس بیرون، بدلیل راحت بودن و دست و پاگیر نبودن انتخاب کرده اند که مانتو هم معایبی دارد و هم محاسنی که به آن ها می پردازیم. محاسن و معایب پوشش مانتو روپوش یا پوشش مانتو از آن جهت که اصالتاً برای پوشش و حجاب دینی طراحی نشده است و صرفا پوشش رویین محسوب می شود ( با وجود این که در ردیف پوشاک زنان اعم از مسلمان و غیر مسلمان است)، یک نوع "لباس" است. در این دهکده جهانی که در صدد فرو بلعیدن تمام فرهنگ ها به ویژه فرهنگ های اصیل شرقی و فرهنگ ناب اسلام است، پوشش مانتو تمام ویژگی های یک لباس را دارا است و طراحان مد غربی روز به روز آن را از هماهنگی و هم خوانی با پوشش مورد نظر اسلام دور می کند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: سراسری نبودن( چند قطعه ای بودن آن) از آن جهت که پوشش مانتو همانند چادر پوشش یک سره و فراگیر نیست، ضرورتاً نیازمند همراهی با پوشش مکمل برای سر و پاها است و با اندکی سهل انگاری در این پوشش های مکمل، حجاب مانتو به ضد حجاب تبدیل می شود. ثابت نبودن اندازه ثابت نبودن اندازه هم می تواند یکی از عیب های مانتو باشد و هم یک از حسن های آن محسوب شود. این پوشش بر خلاف حجاب چادر، اندازه و بلندی ثابتی ندارد که هم اکنون مهم ترین آسیب پذیری آن محسوب می شود. که این عیب بزرگی است و اگر بلندی آن به اندازه چادر یا به مقدار کمی کوتاه شود می تواند یکی از خصوصیات چادر را حفظ کند که جزء محاسن آن محسوب می شود. ثابت نبودن شکل و مدل مدل مانتو به تناسب مدهای رایج همواره دستخوش دگرگونی است. که پیروی از مد غربی عیب آن و تنوع پذیری آن از محاسن آن محسوب می شود. ثابت نبودن رنگ این پوشش رنگ خاصی را اقتضا نمی کند و همواره می تواند به تناسب عوامل مختلف از جمله مد، سلیقه شخصی، سرما و گرما تغییر کند. که استفاده از بعضی از رنگ ها در ملاء عام جایز نیست. ولی از تنوع رنگی آن برای درمان روح و روان انسان ها می توان استفاده کرد. مانند رنگ های شاد برای افراد افسرده. میزان پوشانندگی به واسطه ویژگی لباس بودن، کاملا قابلیت آن را دارد که از مرز پوشیدگی تا بدترین اشکال برهنگی و بدن نمایی سقوط کند. اندازه پذیر بودن مانتو مانند هر لباس دیگری به تناسب چاقی و لاغری افراد و حجم بدن آن ها اندازه های مختلفی دارد و چنانچه کسی از اندازه های کوچک تر یا مدهای تنگ استفاده کند، حجم بدن فرد بیش تر نمایان خواهد شد و این پوشش نه تنها او را نمی پوشاند که بیش تر نمایان می کند. حتی برای اندام های لاغر که برجستگی اندام کمی دارند، مانتو این برجستگی ها را نشان داده و مانند چادر این اندام ها را نمی پوشاند. ضخامت و نازکی مانتو می تواند مانند هر لباس دیگر به تناسب گرما و سرما و سلیقه شخصی یا مد از پارچه های ضخیم یا نازک تهیه شود. همین امر در فصول گرم سال، آن را به راحتی به ضد حجاب تبدیل می کند. در زمستان به علت پوشیدن چند لباس زیر مانتو، سایز مانتو تنگ شده و اندامی می شود. و در تابستان به علت نپوشیدن لباس زیر آن، حالت بدن را کاملتر نشان می دهد. تجمل پذیری این لباس قابلیت آن را دارد که به زینت های بسیاری آراسته و از یک پوشش ساده به یک پوشاک بسیار تجملی و گران قیمت (قیمتی ده ها برابر قیمت رایج) تبدیل شود. این اضافات برخی کاملا با حجاب شرعی ناهمخوان است، مانند استفاده از کمربند های تنگ، استفاده از سنگ های زینتی و برخی موارد دیگر موجب جلب توجه محرم یا نامحرم می شود، مانند دگمه های اضافی و تزئینی. البته مانتو را با این خصوصیات در مجالسی که مخصوص بانوان است، می توان پوشید. چون اکثرا همین حالت تجمل پذیری را دارند و جلب توجه کمتری می کند. ولی برای حضور در اجتماع مناسب نیست. تجمل پذیری تکمیلی علاوه بر تجمل پذیری ذاتی این پوشش، از آن جهت که مانتو برای یک فرد مانتویی، پوشش نهایی محسوب می شود و پوششی روی آن قرار نمی گیرد، چهار جزء دیگر از پوشاک، یعنی سر، پوشش پا، کیف و کفش همواره دیده می شود. از این جهت قابلیت آن را دارد که با اجزایی کاملا تجملی یا خیره کننده و نامتعارف یا جلوه دهنده همراه شود. این پوشش با اثرپذیری از هنرپیشه ها، مدل های غربی و مد های غیراخلاقی به تابلوهای تبلیغاتی متحرک در سطح جامعه تبدیل می شوند. این خصوصیت در مانتو باعث عامل چشم و همچشمی شده که قبلا به اثرات زیانبار آن اشاره شد. 10-اثر پذیری از مدهای غرب این اثر پذیری به واسطه عوامل متعددی از جمله شبیخون فرهنگی و اثرپذیری از ماهواره و نبود لباس ملی در کشور و الگوگیری اکثریت قریب به اتفاق طراحان و خیاطان ایرانی از ژورنال های اروپایی، مانتو در کشور ما هر روز بیش از پیش به لباسی نامناسب، ناهنجار و ضد ارزش نزدیک می شود، یعنی نه نتها از الگوی قرآنی زن مسلمان فاصله میگیرد، بلکه از الگوهای رایج، پسندیده و متعارف ملی و بومی نیز بسیار فاصله گرفته است. رنگ مناسب لباس بیرون: امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «رسول خدا (ص) مرا از پوشیدن لباسى که باعث انگشت نما شدن و شهرت در میان مردم باشد، نهى کرد. اما من نمى گویم که ایشان شما را از پوشیدن لباسى که قرمز سیر است، بازداشته است.» چنان که ملاحظه مى شود، در استفاده از رنگ قرمز تقریباً قید و شرطى وجود ندارد، از این رو مى توان با توجه به این حدیث گفت که جز در مورد استثنا شده، استفاده از رنگ قرمز براى مردان و زنان حتى در ملأ عام هم اشکالى ندارد. اما چون در روایات دیگر به همسویى و رعایت عرف تأکید گردیده و بهترین لباس ها، لباس هاى اهل زمان بازگو شده، مشخص مى شود که در استفاده از رنگ قرمز، مکان استفاده باید در نظر گرفته شود. "حرفه های شغلی: در این ترکیبات رنگ های تیره و خاموش و خاکستری رنگی، حالت یکنواختی ایجاد می کنند. استفاده از کمی رنگ زنده و مهیج به آن حیات و شادابی می بخشد."(ساتون، ویلن، 1386، 150) رنگ در لباس های اداری: لباس به رنگ خاکستری تیره، مشکی یا آبی سیر بپوشید تا شخصی موفق، آگاه و جدی بنظر برسید. پیراهن سفید و ساده، احترام و رسمیتی را برای شما به ارمغان خواهد آورد. پیراهن بژ و یا غیر سفید چهره محافظه کارانه ملایمتری را از شما ارائه خواهد داد. از این نکته نیز نباید غفلت نمود که هر چند نقش رنگها، در شادابی انسان قابل انکار نیست ولی میتوان از تفاوت رنگها در محیط داخل منزل استفاده نمود. بهرهبردن از رنگ های سنگین و تیره در پوشش بیرون از منزل، لزوما به معنای شاداب نبودن نیست و گرنه می بایست تمام مردان و زنانی که از چنین رنگ هایی استفاده مینمایند، افرادی غم زده و ناامید از زندگی باشند، در حالی که با اندک بررسی درمییابیم که چنین امری واقعیت ندارد. رنگ لباس سیاه در بیرون از منزل بعضی ها می گویند: چادر مشکی عامل دل مردگی زنان است. اصلا مشکی کراهت دارد. اما... استفاده از رنگ مشکی در اسلام یک توصیه است، ولی استفاده ار آن اجباری نیست. امام صادق‌(ع) فرمودند: کراهت رنگ مشکی شامل چادر (کساء ) نمی شود. هر رنگی کاربردی داردو وقتی می خواهی برای نامحرم جلب توجه نکنی، سیاه از بهترین رنگ ها است. ماکس لوشر (ورانشناس) می گوید: سیاه،نماینگر مرز مطلق است. سیاه برای تعیین مرز ها بین خود و نامحرم، مرزی عاقلانه ایجاد می کند. در واقع سیاه به معنای نه، در مقابل سفید به معنای آری بوده و عامل کاهش شهوت است. در حالیکه رنگ های روشن، توجه را جلب می کنند، سیاه، این خاصیت را ندارد. سیاه، نقطه پایانی است. چادر مشکی یعنی پایان نگاه نامحرمان. در ایران از قدیم الایام، بدون اینکه اجباری در کار باشد، زنان ، رنگ مشکی را برای چادر خود انتخاب کرده اند. این اکنون تبدیل به یک عرف شده است. به گمان من عرف جامعه مشکل دارد چون مردم در جامعه به دو گروه تقسیم شده اند، یکی گروه مشکی پوش و بقول خودشان رنگ سنگین پوش و دیگری گروه جیغ یا جلف پوش که با رنگ لباس های خاص میتوان آنها را تشخیص داد. ای کاش میشد تنوع بیشتری در جامعه داشته باشیم و این دودستگی از بین برود.مثلا چادرهایی با رنگهای متفاوت - نه فقط مشکی - با تن های خاکستری که اصلا جلب توجه نمیکنند و عرف جامعه چادر پوش شود که در این صورت تنوع رنگ در جامعه باعث شادابی در روحیه افراد آن جامعه نیز خواهد شد. بعضی می گویند " رنگ تیره! جوراب ضخیم! مانتوی گشاد! آستین بلند و شلوار پارچه ای گشاد! این ها را قانون می گوید، من نمی دانم. فقط می دانم که سیاه در اسلام مکروه است، همین و همین و همین". این گونه القای شبهه کرده اند که مقررات موجود لباس پوشیدن زنان در کشور ، خلاف اسلام است. در اصل این افراد به ناحق در بخشی از یک سناریوی خود ساخته، با قطعی گرفتن کراهت رنگ سیاه به طور مطلق از دیدگاه اسلام به مخاطب این گونه القاء نموده که چون در مقررات فعلی، اصرار و اجبار بر استفاده از لباس های تیره و سیاه است، بنابر این مقررات موجود، خلاف اسلام است. اما کارشناسان مذهبی معتقد هستند که در درجه اول، قانونی بر لزوم پوشش به رنگ سیاه و استفاده از جوراب ضخیم و غیره و جود ندارد، بلکه لزوم پوشش اسلامی مورد بحث است. واقعیت بیرونی لباس پوشیدن بانوان در سطح جامعه و استفاده از انواع و اقسام جوراب های نازک و مانتو های کوتاه و شلوار های تنگ با رنگ های بسیار متنوع، حاکی از این است که یا اساساً مقررات یاد شده وجود خارجی ندارد، یا بر فرض وجود، متاسفانه به آن عمل نمی شود، ولی به هر حال، نتیجه هر دو احتمال مذکور واقعیت نداشتن اجبار بر پوشش خاصی است. در درجه دوم، اگر حتی گفته های این افراد به فرض هم درست باشد حجاب تیره برای بانوان و دختران(در مواجهه با نا محرم)کراهتی ندارد، بنابراین، ادعای کراهت لباس تیره و مشکی برای بانوان و دختران اساساً نادرست است. اما موارد دیگر، مثل جوراب ضخیم، مانتو بلند و غیره،چون در راستای تامین حجاب بیش تر و بهتر بانوان است،مورد قبول اسلام است.لذا مقررات مذکور بر فرض وجود، خلاف اسلام نیست. در درجه سوم اینکه در اسلام از کراهت رنگ سیاه حرفی به میان نیامده است. بلکه استفاده از رنگ های دیگر بر رنگ سیاه ترجیح داده شده است، که این باعث حذف رنگ سیاه نمی گردد، بلکه مزیت رنگ های دیگر را بر رنگ سیاه می رساند. چه بسا با ترکیب رنگ سیاه با رنگهای دیگر می توان جلوه رنگهای دیگر را بیشتر کرد و لباسهایی با ترکیب بندی زیبا بوجود آورد. دومورد از خصوصیات لباس در منظر اسلام که میتواند آنها را به عنوان الگو و راهنما در طراحی لباس بانوان اسلامی قرار گیرد ذکر میکنم. جامه خود بالا گیر.(یعنی بلند نباشد، که آن از برای تو پاکیزه تر، و برای دل تو خویشتن دارتر و بر تو پاینده تر است.) البته کوتاهی لباس هم مهم است و بستگی به مکان مورد استفاده آن لباس دارد. اگر کوتاهی آن حدی باشد که بر سلامت روان اثر بگذارد مناسب نیست. مانند افتادن لبه پایین لباس روی قسمتی از بدن که ایجاد ناراحتی روانی میکند. لباسی بپوش که با آن مشهور نشده، و تو را عیبناک نسازد.(ممکن است از دو جهت باشد، یکی آنکه از جهت نفاست و قیمت بالا بوده که از زیّ طرف بیرون باشد، و دیگر آنکه از جهت درشتی و کهنگی و پستی آن بوده که آنهم مورد حرف مردم قرار گیرد، و بطور خلاصه لباس نپوش که سبب مسخره مردم گشته و او را عیب کنند.) بانوان باید بدانند که سر کردن چادر نمی تواند بهانه ای برای پوشیدن لباس های آستین کوتاه و نپوشیدن مقنعه یا روسری مناسب در زیر چادر باشد، زیرا در رفت و آمدها بویژه در معابر عمومی و خرید در بازارها و نیز سوار و پیاده شدن از وسایل نقلیه،بدون پوشش لباس مناسب و کافی ،رعایت حجاب کامل بسیار مشکل است. ویژگی بعضی از پوشاک امروزی در کشورمان شاهد یک سری پوشاک هستیم که بانوان در بیرون از منزل می پوشند و دارای خصوصیاتی هستند که برای بدن مضر است، ولی با این حال در همان لباس ها نکاتی را رعایت کرده اند که اگر به این روش ادامه دهند، پیشرفتی در بهبود پوشاک بیرونی در جهت سلامت انسان ها خواهیم داشت. در اینجا به بعضی از آنها اشاره خواهم نمود. 1- یکی از این پوشاک حجاب گردن است. این حجاب از لحاظ پوشش بدن، مناسب بوده و در ضمن از جنس هایی استفاده می شود که حالت کشسانی داشته واکثر آنها از نخ پنبه در مخلوط الیاف آن استفاده شده است. جالب اینکه توجه شده که در این پوشش، گشادی لازم برای تنفس بدن و جریان خون رعایت شده است. 2- امروزه با پوششی با عنوان ساق دست روبرو هستیم، ولی این لباس باید تنگ باشد که پایین نیاید. بعد از استفاده، می بینیم ردهای قرمزی که نشان از مسدود شدن رگهای بدن است، بر روی دست مشخص میشود. مدت کوتاه استفاده از آن اشکالی ندارد، ولی در مدت طولانی، عوارضی را به همراه خواهد داشت. که این ایراد را می توان با طراحی مناسب، مانند وصل آستین در پشت گردن به یکدیگر و گشادتر کردن آن در قسمت دم دست، برطرف کرد. 3- یک نوع چادر هایی در بازار وجود داشت که یک بند در قسمت دم مچ دست وجود داشت و خانمها آن را در انگشت اشاره خود کرده که بدون آگاهی این کار را انجام داده اند چون در این انگشت رگی وجود دارد که مستقیم به قلب میرسد و نباید عاملی وجود داشته باشد تا آن را مسدود کند. حتی دیده میشود که بانوان از انگشتر برای جلب توجه بیشتر و مد شدن این قضیه، آن را در این انگشت میکنند. این به دلیل بی اطلاعی از این موضوع است و باید انسان ها در مورد اعضای بدن خود اطلاعات بیشتری داشته باشند تا با توجه به این موارد، پوشاک خود را انتخاب کنند. 4- فلزات در لباس تأثیر انکار ناپذیری دارد. این فلزات ایجاد فضای مثبت میکنند که در رفتار و روحیه افراد تأثیر گذاشته و آنها را پرخاشجو وعصبانی میکند و با بعضی از ویتامین ها سازگاری ندارند، و باعث ناراحتی پوستی نیز می شوند. این فلزات را در شلوار لی، و بعنوان تزیین در دیگر پوشاک مشاهده می کنیم. میتوان این تزیین ها را با پارچه نخی که کمترین حساسیت را ایجاد می کند برطرف کرد و این بستگی به طراح با ذوق دارد که چگونه از مواد بی ضرر در لباس استفاده کند. امروزه برای تزیین لباس از تکه های کهنه لباس های کشور افغانستان، پاکستان و هند استفاده می کنند، در حالی که نمی دانند پوشنده قبلی این لباس به مریضی خاصی مبتلا بوده یا نه؟ و بدون رعایت بهداشت، مستقیما آن را در لباس استفاده می کنند و تازه اینکه چرا از لباس جنوب کشور که با کیفیت بیشتر و محصول کشور خودمان است، استفاده نکنیم. یک نکته دیگر در باب پوشاک امروزی اینست که پوشیدن لباس سفید در اسلام سفارش شده است، ولی در بعضی مناطق گرم، و نداشتن تفریحات کافی، باعث جذب بیشتر جوانان به روابط نامشروع شده که این از مواردی است که اسلام در پوشش، استفاده از این نوع لباسها را منع کرده است. شلوارمحمد بن مسلم می گوید امام باقر (ع) پوشيدن شلوار روى پيراهن را مكروه مى دانست ، و ایشان مى فرمودند: اين كار روش جباران است. از امام صادق (ع) است: پيغمبر (ص) فرمود: امت من از پوشيدن لباس بى آستين نهى شده است.پيغمبر (ص) فرمود: امت من از بى شلوارى و عريان بودن ران ها نهى شده اند (چون عرب ها با پيراهن بلند و بدون شلوار مى گشتند از اين كار نهى شده اند). دین اسلام دستور می‌دهد تا در محیط اجتماع زنان و مردان مبادرت به حفظ پوشش بدنی خود کنند تا زمینه‌های نگاه های شهوت آلود را از بین ببرند تا از هر لحاظ محیط اجتماع محیطی سالم باشد. یکی از اصحاب پیامبر می‌گوید روزی نشسته بودم و لباسم کنار رفت و ران پایم پیدا شد. پیامبر که در حال عبور بودند، به من گفتند: ران خود را بپوشان که جزء عورت است. در یک روز بارانی حضرت علی(ع) با پیامبر(ص) در بقیع بودند که زنی سوار بر الاغ از آن‌جا عبور می‌کرد. ناگهان پای الاغ در چاله‌ای فرو رفت و زن از بالای آن به زیر افتاد. رسول خدا به سرعت روی خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند این زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت کند. سپس فرمودند: ای مردم!شلوار را به عنوان پوشش برگزینید؛ چرا که از پوشاننده‌ترین لباس‌های شماست‌. و به‌وسیله‌ی آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت کنید. (البته باید توجه داشت که پیامبر، شلوار را به عنوان مکمل پوشش مطرح کردند، نه جایگزین پوشش!) عوامل موثر در انتخاب لباس "عمده ترین نیاز انسان به پوشاک در فصل ها و موارد مختلف زندگی، راحتی و آسایش است. راحتی، به معنی وضعیت مطلوب فیزیولوژیکی، روانی و تعادل فیزیکی بین بدن، لباس و محیط بیرون است."(علمدار یزدی،1386، 171) "منظور از پوشاک ، پوششی تهیه شده از پارچه به منظور محافظت بدن در برابر تغییرات جوی و آسیب های سطحی است. به عبارت دیگر، هر چیز پوشیدنی که انسان در آن احساس راحتی و آسایش می کند، پوشاک گویند. "(همان ،172) در زمان های گذشته، هدف از تولید البسه، رفع نیاز های ضروری مصرف کننده بود و گرمی و دوام لباس بیشتر مورد توجه قرار می گرفت و سایر مشخصه های لباس، مانند رنگ و شکل ظاهری، در درجه دوم اهمیت قرار داشت. با گذشت زمان، ظاهر، راحتی و زیبایی لباس نیز اهمیت پیدا کرد و فقط گرما و دوام یک لباس، ملاک انتخاب البسه نبود. در برخی موارد شکل ظاهری، طرح ، رنگ و مد روز بودن یک لباس حتی بر صفات دیگر مانند دوام ، استحکام و یا گرمی آن برتری داشت. "دو شرط زیر در کنار یکدیگر یک انتخاب را کیفی و ارزشمند می کند: الف- انتخابی که از روی شناخت و آگاهی صحیح و کامل صورت می گیرد. ب- انتخاب آگاهنه ای که منجر به تامین منافع و مصالح حقیقی انسان، اعم از منافع اخروی ، دنیوی ، فردی و اجتماعی گردد."(حاتمی،1388، 105) عواملی در انتخاب لباس می توانند دخیل باشند، ولی همیشه ثابت نیستند. چون بر اساس شخصیت و تفکر افراد، همین عوامل دستخوش تغییرات شده و شاید اصلا در انتخاب لباس در زمان یا مکان خاصی دخالتی نداشته باشند. در اینجا به مواردی که بیشتر در جوامع ما هویدا است اشاره می کنیم. در اینجا شش مورد را بطور مختصر توضیح می دهیم. 1-سن اولین و مهم ترین عامل برای انتخاب لباس، سن فرد است، زیرا اندازه لباس ارتباط مستقیم با سن فرد دارد. هر چند نقش، طرح و رنگ لباس در هر سنی موثر و قابل توجه می باشد ، اما اندازه آن دارای اهمیت بیشتری است. پسرها نسبت به رنگ های مردانه مثل آبی، آبی نفتی و قهوه ای و دخترها نسبت به رنگ های زنانه مانند صورتی، سبز و قرمز علاقه نشان می دهند. پارچه های نازک وظریف برای پوشش دختران و لباس های نسبتا خشن برای پسران انتخاب می شود. فرم لباس نیز با توجه به گروه سنی و جنسیت کودک تعیین می گردد. 2-فصل رنگ های سرد مثل آبی ، سبز و سفید با خنکی همراه است. رنگ های گرم مانند قرمز، زرد طلایی و نارنجی ، رسانای بد برای گرما محسوب می شود به گونه ای که گرما را به خود جذب می کند. بنابراین ، فصل های مختلف سال، عامل بسیار مهمی در انتخاب پوشاک است و انسان در فصل تابستان از رنگ های سرد و در فصل زمستان از رنگ های گرم برای پوشش خود استفاده می کند. 3-درآمد مقدار درآمد، دیگر عامل موثر بر انتخاب لباس است. زنانی که به طبقه پردرآمد تعلق دارند، در مقایسه با زنان کم درآمد می توانند هزینه بیشتری برای خرید پوشاک پرداخت کنند ، به طوری که پول بیشتری برای خرید لباس های مطابق مد روز به جای لباس های با دوام هزینه می نمایند. یک ضرب المثل خارجی می گوید: ما آنقدر پولدار نیستیم که جنس ارزان بخریم. این عمل در کشور ما بر عکس است و این عمل در خانواده های کم درآمد، بیشتر رواج دارد. در خانواده های کم درآمد ، لباس های بادوام را به لباس های لطیف ترجیح می دهند. بنابراین، انتخاب لباس ها با توجه به درآمد خانواده ها متفاوت است. طبقه های پایین اقتصادی جامعه اهمیت بیشتری به دوام ، راحتی و قیمت لباس در مقایسه با زیبایی و ایستایی آن می دهند. در طبقه بالای اقتصادی جامعه به روز بودن لباس، برایشان مهم تر است. 4-مکان استفاده از لباس انتخاب لباس با توجه به موقعیت مکانی فرق می کند. برای پوشاک معمول روزانه (غیر رسمی)، ممکن است لباس های بادوام با طراحی ساده انتخاب شود، در حالی که برای موقعیت های مکانی مهم از لباس های رسمی با پارچه های نو و فرم های جدید در قالب نو استفاده می گردد این نوع لباس ها به طور خاص و با دقت محافظت و استفاده می شوند. به عنوان مقال، خشک شویی می گردد تا همیشه جذاب باقی بماند. البته این مورد را هم می توان جزء اصول پوشش مطرح کرد. 5-نو بودن لباس لباس های نو ،‌زیبا و جذاب است. اما با پایان دوره محدود مد ، این نوع لباس ها، عجیب و غریب به نظر می رسد. در اجرای نو بودن، رنگ ، طرح بافت و طرح دوخت نقش اساسی دارد که در امر تولید این لباس ها خصوصیت های جدید به کار می رود و این ها بستگی به سلیقه طراح لباس و البته خواستگاه مشتریان دارد. در این زمینه، ثبات رنگ ، طرح و ابعاد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در انتخاب، طبق لباس روز، بعضی سراغ طرح رفته و بعضی رنگ و بعضی خاص بودن لباس برایشان اهمیت دارد. 6-فرهنگ الگوی پوشش در فرهنگ جوامع مختلف ، متفاوت است. اگرچه بشر روز به روز از نظر پوشش هماهنگ تر می شود و با تأثیر از تبلیغات و لباس نو، در سبک پوشاک به هم نزدیکتر می گردد، اما هنوز، نوع پوشاک هر ملتی نمایانگر نوع فرهنگ آنهامی باشد. به عنوان مثال ، مسلمانان جهان به پوشیدگی اهمیت بسزایی میدهند و خوب پوشیدن را احترام گذاشتن به دیگران می دانند و یا اروپاییان که نسبت به آمریکایی ها از فرهنگ اصیل تری برخوردار هستند، به مراتب بیشتر به پوشاک توجه می کنند. ولی شاید عوامل و شرایطی وجود داشته باشد که از شهری به شهر دیگر متفاوت باشد و خیلی از شروط به جغرافیا و مکان مربوط می شود. مثلاً در دوره جوانی 15 تا 20 سال جوانان یک شهر، خواهان لباس هایی با تناسب عالی،گران قیمت و مطابق با لباس نو امروز هستند. به راحتی و کارآیی لباس کمتر از مدل و مد آن توجه می کنند. جوانان به شدت دنبال خوشامد و تایید دوستان هم گروهشان هستند. آن ها از لباس به عنوان وسیله امن برای اثبات تطابق خود با گروهشان استفاده می کنندو علاقه زیادی به لباس هایشان دارند وبه ظاهر فیزیکی خود توجه می کنند. ولی این ملاک و ارزش در جوانان شهری دیگر متفاوت است ، و از لباس در جهت پیشبرد کارهای دیگر استفاده میکنند. و گروهی لباس را ابزاری برای بیان شخصیت خود میدانند. می بینیم که حتی در سن های متفاوت، خانواده های متفاوت و طرز تفکر های متفاوت و حتی پوشاک در شأن محله ای خاص، می تواند در انتخاب لباس دخیل باشد. سه نکته در انتخاب پوشاک خانم ها قابل توجه است. درآمد، جذابیت (رنگ، طرح) و فعالیت های اجتماعی در نوع پوشش آنان موثر است. این انتخاب لباس در خانم ها باعث شده که طراحان ما الگویی خاص برای زنان شاغله داشته باشند و این یک نوع بازار کار جدید است. و به نظر من این اقدام مهم و کارسازی برای ایجاد شغل های بعدی است. فرهنگ و لباس زیاد شنیده اید که می گویند:"من معمولاً قبل از پوشیدن لباس بیرون دوبار فکر میکنم" این جمله توسط 79 درصد زنان و 45 درصد مردان مورد تایید واقع شد. لباس پوشیدن ناشی از شئون انسان است و پدیده ای است که تقریبا به اندازه ی طول تاریخ بشر سابقه دارد. این پدیده با خصوصیات مختلف ، فردی و اجتماعی انسان در ارتباط است. و می توان آن را از دیدگاه های مختلفی از قبیل روانشناسی ، اخلاق ، اقتصاد ، جامعه شناسی ، مذهب ، قانون ، تاریخ و جغرافیا مورد مطالعه قرار دارد. تأثیر فرهنگ بر لباس بسیار مهم است و اعتقاد دارم همه تغییراتی که در لباس از ناحیه عواملی غیر از فرهنگ ایجاد می شود، تابع رابطه لباس و فرهنگ و محاط در چارچوب محدودیت های فرهنگی است. رابطه لباس و فرهنگ : فرهنگ، عبارت است از کلی ترین بینش و نگرشی که یک جامعه نسبت به جهان دارد این بینش و نگرش همان معنایی است که آن جامعه برای هستی و انسان قایل است. و به اندازه ی کلی است، که همه ی ارزشها و روشهای فرد و اجتماع را در بر می گیرد. به عبارت دیگر، فرهنگ یک قوم در وجوه مختلف زندگی آنان از قبیل صنعت ، اقتصاد ، مدیریت ، شهرسازی ، معماری ، هنر تجلی می کند. و به منزله ی روحی است که در کالبد تمدن آن قوم جریان دارد و هر یک از این جنبه ها آیینه ای است که چون در آن نیک بنگریم، می توانیم چهره ی آن روح حاکم و آن فرهنگ کلی جامعه را در آن مشاهده کنیم. رابطه ی لباس و فرهنگ به اندازه ای قوی است که وقتی یک خارجی و غریبه وارد محیطی می شود، نخستین علامتی که او را می شناساند، همان لباس اوست. گویی انسان ها با لباس خود با یکدیگر صحبت می کنند و هرکس به زبان لباس خویش، خود را معرفی می نماید که من کیستم و از کجا آمدم؟ و به چه دنیا و فرهنگی تعلق دارم. سخن بر سر این مطلب است که اختلاف بین تن پوش و مردم جوامع گذشته از خصوصیات جغرافیایی، اقلیمی، عوامل اجتماعی، اقتصادی، حرفه ای و سنتی ناشی از فرهنگ و جهان بینی آن جامعه نیز هست. انسان بسته به این که برای جهان چه معنایی قایل باشد، خود را چگونه موجودی بشناسد، چه سرنوشتی برای خود تصور کند و سعادت خود را در چه بداند لباس پوشیدنش تفاوت می کند. اگر در جامعه ای مثل جوامع امروز غربی ، مذهب در خصوص نوع لباس ساکت باشد و مصالح اجتماعی نیز، قانونی برای اندازه و شکل لباس مردم وضع نکرده باشد، باز چنان نیست که قاعده و ملاکی بر کیفیت پوشش مردم حاکم نباشد و هیچ دلیلی برای این که معلوم شود چرا این مردم بدین گونه لباس می پوشند و نه به گونه ای دیگر، وجود نداشته باشد و نوع لباس و تغییرات آن امری تصادفی و صرفا تابع سلیقه ی افراد مختلف باشد. اما اصولا در جهان هیچ پدیده ای را اعم از مادی و اجتماعی و معنوی بدون علت و محصول شانس و تصادف نمی دانیم و به همین دلیل معتقدم که، اگر در جوامع غربی مذهب و قانون تعیین کننده نوع پوشش نیست، نباید تصور کرد که مردم در انتخاب لباس آزادند و لباس آنان از هیچ معیار و ملاکی تبعیت نمی کند و هیچ بینشی بر آن حاکم نیست. لباس انسان، نخست تابع فرهنگ جامعه او است و سپس تابع سلیقه ی خود او. جامعه ی غربی امروز با لباسی که بر تن دارد با ما سخن می گوید. اگر به این سخن گوش فرا دهیم فلسفه و فرهنگ غرب را خواهیم شنید. حال فرهنگ هر کشوری، مختص همان کشور است و اگر فرهنگی بدون آگاهی از کشوری وارد کشور دیگر شود، این خود تأثیر منفی بر فرهنگ کشور وارد شده می گذارد. به طور مثال بعضی لباس ها در کشور های غربی معنی خاص خود را دارند و شاید مختص گروه خاصی باشد، ولی با ورود در کشورهای اسلامی، نوعی توهین است و ناهماهنگی با فرهنگ اسلامی دارد، که نمونه آن را در قسمت لباس های علامتدار خواهم آورد. فرهنگ و تفاوت لباس شرق و غرب: مجسمه ها و نقش های برجسته و تصاویری که از دوره های مختلف ایران قبل از اسلام بر جا مانده است ، همه نشان می دهد که هم پوشاک مردان وهم پوشاک زنان بلند گشاد است.چنان که در دو تصویر لباس زنان عهد هخامنشی و اشکانی نیز می بینیم زنان عموما چادر به سر دارند و پیراهن های بلندی که تا مچ پای آنان را می پوشاند به تن کرده اند. حال اگر به کشور های اروپایی و آمریکایی و شهر های غرب زده نظر افکنیم، چه خواهیم دید ؟ البته باز هم لباس ها مختلف و متنوع است و مخصوصا به سرعت و در آغاز هر فصل از سال ، تغییر و تحول می یابد، اما در اینجا نیز یک وجه اشتراک در کار است و آن اینکه لباس امروزی، چه مردانه و چه زنانه، تنگ، کوتاه و چسبیده به بدن است و از این لحاظ درست نقطه ی مقابل لباس های بومی و سنتی اقوام است که هنوز تحت نفوذ و سلطه ی کامل فرهنگ غرب قرار نگرفته اند. در قدیم لباس های بانوان در غرب، به اندازه ای تنگ بود که حتی نفس کشیدن در این لباس ها مشکل بود ولی به اقتضای فرهنگ کشورشان این نوع پوشاک را استفاده می کردند. امروزه جوامع غرب سراغ لباس های گشاد رفته، و به سلامت انسان که در دین ما به آن سفارش شده، بیشتر توجه می کنند. در صورتی که ما، بجای اینکه از این مدل لباس ها استفاده کنیم، به دنبال لباس های تنگ رفته و از سفارشات خصوصیات پوشاک در دین خود فاصله گرفته ایم. در گذشته لباس‌های سنتی مناطق مختلف ایران کاملاً پوشیده بود اما آیا یک دختر دانشجو می‌تواند با لباس محلی شهر خود در دانشگاه حضور یابد؟ لباس‌های سنتی ایرانی کاملاً پوشیده است، اما چقدر می‌توانیم این لباس‌ها را در جامعه ارائه کنیم چرا که بسیاری از آنها در جامعه قابل پوشش نیستند و برای حضور در اجتماع کاربرد ندارند اگر پرسیم چرا مردم دنیا در قدیم معمولا لباس هایشان را گشاد و بلند می دوختند و اروپاییان و آمریکاییان امروز لباس های تنگ و کوتاه می دوزند، آیا کسی می تواند بگوید که این تفاوت ناشی از عقب ماندگی صنعتی و علمی شرقیان و پیشرفت غربیان امروز است؟ آیا چون تنگ دوختن لباس احتیاج به علم جدید و تکنولوژی پیشرفته ی غربی دارد. دوختن لباس های تنگ برای مردم هزار سال پیش کاری چنان دشوار و پیچیده نبود که نتوانند از عهده ی آن برآیند و امروز هم دشوار نیست. درست است که در صد و پنجاه سال اخیر چرخ خیاطی اختراع شده، اما چرخ در صنعت خیاطی تحول چندانی ایجاد نکرد. و فقط به دوختن لباس سرعت بخشید. اگر لباس های هزا سال پیش را با لباسهای امروز مقایسه کنیم ، از لحاظ فن خیاطی تغییر مهمی میان آنها نمی بینیم. اگر اوضاع و احوال اجتماعی ، اقتصادی و جغرافیایی مناطقی را که مردم در قدیم و همچنین در حال حاضر لبایسهای گشاد و بلند بر تن داشته و دارند با اوضاع تمدن غربی مقایسه کنیم خواهیم دید که هیچ یک از این عوامل نمی تواند منشا این تفاوت باشد. نمایش لباس های خاص برای افزایش جاذبه زنان زیر سایه عنوان "اسلامی" یک استاد دانشگاه گفت: لباس هایی که در نمایشگاه های پوشش اسلامی ارائه می‌شود، برای جوانان جذابیت نداشته یا با ارائه برخی از مدل‌ها، جذابیت بیشتری را به زنان برای حضور در اجتماع می‌دهد. گاهی اوقات نمایشگاه‌هایی در نقاط مختلف تهران برگزار می‌شود که در آن اقدام به ارائه مدل‌های مختلف پوشش ایرانی و اسلامی می‌‌شود، ولی لباس‌هایی که در این نمایشگاه‌ها ارائه می‌شوند، یا اصلاً برای جوانان جذابیت نداشته و دارای مدل‌های قدیمی و غیر زیباست یا تلاش می‌کند با ارائه برخی از مدل‌ها، جذابیت بیشتری به زنان بدهند که این موضوع با فلسفه اصلی پوشش منافات دارد. پوششی که در قرآن بر آن تأکید شده است، جاذبه زن را کم می‌کند، اما در نمایشگاه هایی که با نام پوشش اسلامی برگزار می‌شود، مدل‌های مختلف بستن روسری و شال نمایش داده می‌شود که باعث جاذبه بیشتر زن و دیده شدن بیشتر او در جامعه می‌شود. ممکن است مدل هایی که ارائه می‌شود، کاملاً پوشیده باشد، اما طراحی و رنگ‌آمیزی آنها به گونه‌ای است که موجب جذابیت بیشتر زنان می‌شود. برگزارکنندگان نمایشگاه‌های پوشش ایرانی و اسلامی باید توجه داشته باشند که عمده مدل‌ها و پوشش‌های ارائه شده به گونه‌ای است که در جامعه قابل استفاده نیستند، چرا که به دلیل رنگ‌ آمیزی و طراحی خاص برای حضور در مهمانی‌ها قابل استفاده است. خصوصا از لحاظ بعضی از برش ها و تکه های تزیینی لباس. هنگامی که لباس زنان و دختران را در سطح خیابان می‌بینیم، اثری از پوشش‌های ارائه شده در این نمایشگاه‌ها را مشاهده نمی‌کنیم چرا که این پوشش‌ها جوان‌پسند نبوده یا طراحی آن به گونه‌ای است که قابل استفاده در سطح اجتماع نیست. و مشکل اینجاست که این پوشش ها و این طرح ها را با عنوان پوشش اسلامی – ایرانی مطرح کرده و به نمایش می گذارند. به نظر اینجانب جوانان دید متفاوتی با دیدن این طرح ها نسبت به پوشش در اسلام پیدا خواهند کرد که به معضل جدی تبدیل خواهد شد. نقش طراحان لباس بدون شک برطرف کردن نقص یا اشکال بدن کار طراحان لباس نیست، و اقدام های ممکن به پزشکی یا پیراپزشکی مربوط می شود و بعد از این مرحله است که هنرمندی طراح لباس به کمک می آید تا با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد، برحسب مورد، از شدت تأثیر نقص در چشم بیننده بکاهد یا آن تأثیر را به قالب سنی مربوط نزدیک سازد، به این ترتیب که با انتخاب پارچه مناسب، کم و زیاد کردن اندازه ها در طرح لباس و الگو، استفاده از خطوط مستقیم و شکسته و منحنی، توجه به شرایط خطای چشم، پرسپکتیو، کاربرد و انتخاب رنگ های مناسب و بالاخره ایجاد تغییرات در شکل یقه، کمر و دامن لباس و پیش بینی زیورآلات، دارنده لباس را به هدف برساند یا به آن نزدیک سازد. یک طراح هنگام طرح زدن باید به نکاتی فراتر از تصور یک فرد معمولی توجه کند. سلامت جسم و روان یکی از این موارد است که یک طراح ایرانی ، اسلامی باید اول به این مواردی که در بالا توضیح داده شد توجه کرده و طرحی را در شان یک مسلمان ارائه دهد. طراحی لباس و تولید پوشاک در کل پدیده ای است که باید تحت نظارت و حمایت دولت در بخش خصوصی انجام شود، ولی در مقابل طراحان هم باید بپذیرند که هر کشوری باورها و آداب و رسوم و شرایط اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی خود را دارد و اگر قرار باشد به بهانه اینکه نمی توانیم آزاد کار کنیم کل پدیده را زیر سوال ببرند، گام در راه درستی ننهاده اند. خلاقیت به عنوان یک ویژگی منحصر به فرد در طراحی، این امکان را می دهد که در هر شرایطی طرح مطلوب و قابل پذیرش ترسیم شده و توفیق یابد. تأکید می کنم که در هر جامعه ای، هر فرد، هر اجتماعی و هر ملتی با محدودیت های آن زمان روبه رو بوده و هنوز هم هستند و در آینده هم خواهند بود، ولی محدودیت ها با شرایط زمان تغییر می کنند، اما وجود قدرت خلاقیت در هر فرد و هر جامعه راهگشای انجام خواسته و رسیدن به هدف و پدید آوردن آثار هنری با توجه به محدودیت های موجود در آن زمان و عدم برخورد با آنهاست. نکته آخر اینکه داشتن اندازه های غیرمتعارف ایرادی متوجه هیچ کس نمی کند و طراح لباس باید با استفاده از خلاقیت مشکل های موجود را از نظر طرح لباس تا حد امکان برطرف کرده و طرح مشکل گشا را طراحی کند. نباید فراموش کرد که استعمارگران از هدفشان که استعمار کشورهای جهان سوم و بدست آوردن منابع کشورهاست، دست بردار نیستند. تأثیر بر فرهنگ این کشورها اولین کار آنهاست و همانطور که ذکر شد پوشاک یکی از مهمترین عامل در بقای فرهنگ یک کشور است. پس یک طراح باید با آگاهی کامل و چشم باز، طرحی را در مقابل این اهداف استعمار ارائه دهد. مبحث دیگر در بحث طراحی لباس، طراحی لباس های خاص و آشنایی با عناصر بصری می باشد که به توضیح مختصری بسنده خواهم کرد. طراحی لباس های خاص هدف از طراحی لباس، تنها خلق زیبایی نیست، بلکه پوشاندن مشکل های فیزیک یا اندام نیز بخشی از آن است. به همین دلیل افرادی که اندازه بدن آنها خارج از حد متعارف و لباس آنها به ناچار بد نما خواهد بود، مشکل بیشتری دارند و برای تهیه لباس مناسب این افراد، توجه خاصی لازم است که بسته به اینکه مشکل در یک عضو یا مجموعه بدن باشد، به طرح های متفاوتی نیازمندیم. در کشورهای پیشرفته به طور خاص مراکزی وجود دارد که در آن طراحی لباس برای افراد بزرگ تر از سایز معمول انجام می شود. این طراحی ها از طراحی و دوخت لباس کودکان درشت اندام آغاز شده و تا دیگر رده های سنی ادامه پیدا می کند. متاسفانه این مراکز و تشکیلات منسجم هنوز در ایران دایر نشده اند و افراد برای تهیه لباس خود تنها می توانند به شخصی دوزها و طراح لباس های خصوصی مراجعه کنند و مجبور به پرداخت هزینه های بالا هستند. نکته قابل توجه این است که اگر تناسب بین قد و عرض وجود داشته باشد به دلیل متناسب بودن اندازه ها مشکلی در انتخاب لباس پیش نخواهد آمد، زیرا در این صورت با مراجعه به طبقه های سنی پایین تر یا بالاتر لباس دلخواه یافت خواهد شد. افرادی که نیازمند استفاده از طرح های خاص هستند به طور عمده به سه گروه تقسیم می شوند: افرادی که دارای قد طبیعی، ولی دچار عدم تناسب اندام ها هستند، مانند مبتلایان به چاقی، به طورکلی یا موضعی. افرادی که هم از نظر قد و درشتی استخوان خارج از سایزند و هم به دلیل چاقی زیاد، نیازمند طرح خاصی هستند و نیز افرادی با عدم تناسب بین اندام ها مانند بالاتنه بلند نسبت به پاهای کوتاه یا برعکس. کسانی که دارای اندام متناسب اند، ولی با توجه به طبقه های سنی دارای قدی بسیار کوتاه تر، یا بسیار بلند تر از حد متوسط گروه های متعارف هستند. افراد ریز اندام نمی توانند از لباس طبقه های سنی پایین تر که از نظر قد با آنها همسان هستند، استفاده کنند. زیرا شکل آن لباس ها مربوط به کودکان است و با خطوط چهره و شخصیت آنها هماهنگی ندارد. افراد درشت اندام نیز به میزان کمتری، شبیه همین اشکال را خواهند داشت و به هر حال هر دو دسته نیازمند طرح های خاص و مراکز تهیه این نوع لباس های خاص هستند. یکی دیگر از مشکل هایی که در طراحی لباس برای دارندگان اندازه های خاص وجود دارد، این است که این طرح ها، برای هر یک از افراد، باید به صورت اختصاصی انجام شود و مانند الگوهای آماده در سایز های متعارف نیست که بتوان از یک الگو برای تعداد زیاد استفاده کرد. به همین دلیل بهای تمام شده ی طراحی و دوخت این لباس ها برای افراد بسیار بالا خواهد بود. اگر ما بتوانیم با نگرش درست، مراکزی را راه اندازی کنیم که طراحی لباس و تولید پوشاک اندازه های خاص را انجام دهند، این مشکل نیز قابل حل است، یعنی علاوه بر اینکه سایز بندی های معمول براساس محور طولی انجام می شود، می توان این تقسیم بندی را در محور عرضی هم در نظر گرفت. یکی از عوامل بسیار مهمی که در بحث لباسهای مناسب ،مطرح است و باید در طراحی لباس به آن توجه کرد بحث عناصر بصری است. در این میان عنصر خط و سطح نقش بسیار مهمتر و تاثیر گذارتری در این بین بازی میکند که در این جا به ذکر انواع آن و خصوصیات آن میپردازیم. عناصر بصری اولین و ساده ترین و تجزیه ناپذیر ترین عنصر در ارتباط بصری است. اگر تعداد نقاط بسیار باشد و در یک مسیر قرار بگیرند، ایجاد خط می کنند که این دومین عنصر بصری است. از تکرار خط، سطح بوجود می آید. سطح تاثیر کمتری نسبت به خط در بحث سلامت روان بازی میکند که از آن صرف نظر میکنیم و تنها به عنصر خط می پردازیم. خط: خط می تواند برای حالات مختلف، صورت های مختلف به خود بگیرد. می تواند آزادانه و بدون نظم آشکار باشد. خط می تواند بسیار ظریف و لرزان یا درشت و سنگین باشد و حالتی مردد و جستجوگر یا سرگردان را به خود بگیرد. خط به صورت دستنوشته تا حدودی نشان دهنده خصلت و روحیه نویسنده خود باشد که آن لرزش های خفیف و خاص برای روان شناسان بیانگر فعالیت های ناخودآگاه ذهن است که تحت تأثیر فشارهای مختلف فکری قرار دارد که در طراحی لباس عامل مهمی را ایفا می کند و در اینجا به ذکر خصوصیات انواع خط می پردازیم. انواع خط: خط می تواند برای بیان حالات مختلف صورت های گوناگون به خود بگیرد. خط راست یا عمودی: این خط حالت ایستایی دارد و حرکت به سمت بالا را نیز القاء می کند. خطوط عمودی حاشیه فرم ها و شکل ها را از جنبیدن رها کرده و تقبیت می کند، خطی گرم، نیرومند، بسیار پویا، واقعی، مادی و محرک فعالیت های اجتماعی است و در فرد خاصیت اجتماعی ایجاد می کند به حدی که برای درمان فرد منزوی و افسرده و بیمار روانی، داخل سکونت گاهش از خطوط عمودی استفاده می کنند. کارکرد خطوط عمودی باعث ارتقاء جسم، عضله و ایجاد اشتیاق برای حرکت می شود. احترام به دیگری و پذیرش و تمایل به سمت دیگری را بوجود می آورد. فرم ها و خطوط عمودی خاصیت اطلاع رسانی سریع دارند و الگوی اطلاع دهندگی و اطلاع گیرندگی را در فرد ایجاد می کند و باعث تمرکز میگردد. (کاندینسکی، 1378، 63) خط خوابیده یا افقی: این خط در راستای افق می باشد و حالت آرامش و سکون را القاء می کند. حالت خاموش و انفعالی دارد. دارای ذخیره و دارای رمز و راز است. پدیده هایی که به شکل افقی ترسیم می شوند. معمولا از سطح درک و دریافت عادی فرار می کنند. پیام را گنگ کرده و حالت انتزاعی به آن می بخشند و مانع تمرکز مخاطب می شوند. خطی که انسان خود را بر روی آن پیدا و حرکت می کند. خط افقی فطرتی سرد دارد. آن را بر روی یک طبقه می توان در جهات مختلف تعقیب کرد. سردی و هموار بودن آن از صداهای (خصوصیات) بارز خط افقی هستند. (کاندینسکی، 1378، 63) خط مورب : اگر خط عمودی یا افقی به حرکت در بیایند خط مورب را می سازند و خصیصه خط مورب حرکت و تأکید در جهت است. هرچقدر خط مورب به محور عمودی کادر نزدیک شود به پایداری و هیجان نزدیک می شود و هرچقدر از آن دور شود و به محور افقی کادر نزدیک شود، به تحرک کمتر و ملایمت نزدیک تر می شود. خط مورب آن است که از دو نوع دیگر خود را جدا کرده و با هرکدام زاویه ای مشابه می سازد و تمایل خود را به هر دو نوع به صورت یکسان نشان می دهد. صدای درونی آن پیوندی به یک اندازه از سردی و گرمی است. (کاندینسکی، 1378، 63) خطوط مورب به دو دسته تقسیم می شوند الف- خط مورب، راست به چپ: بسیار صمیمانه، دارای نیروی دوستی و ارتباط و نیروی پذیرفتن دیگران است. دارای نیروی برقراری مناسبات و نیروی گسترش نیروی انتخاب و اشتیاق برای نظر مثبت دادن است. در تبلیغات سیاسی و اجتماعی، کالا و تبلیغات موضوع انسانی به کار می رود. این خط مخاطب را از خالت خنثی خارج کرده و تحریک به تصمیم گیری می نماید. خط سودمندی است. اما در طول تاریخ از آن سوء استفاده شده است و افرادی که موضوعی، موضوع ذهنی آن ها نبوده را وادار به رأی دادن به آن موضوع کرده است. "میل به خرید را افزایش می دهد.(سخنرانی استاد کلهر نیا ، 1386) ب- خط مورب، چپ به راست زمانی است که به مخاطب مبنی بر پرهیز کردن از خطر، از حادثه، از دشواری داده می شود. هرجا از مرز، ممنوعیت و حادثه گفته شود این خط بکار می رود. این خط ضد انتخاب است و استفاده زیاد از آن، فشار و عصبانیت به وجود می آورد و خطر همیشگی احساس خواهید شد. (سخنرانی استاد کلهرنیا، 1386) خط منحنی: نماد نرمی، لغزش، سیال بودن و پویایی است. خطی است که در حین حرکت خود، به علت فشارهای جانبی از مسیر خارج شده و هرقدر فشار بیشتر باشد، انحنای خط هم بیشتر خواهد بود و هرچه ادامه خط بیشتر باشد، کشش آن نیز به سمت بیرون بیشتر می گردد. که در آخر تمایل آن به احاطه شدن در خود بیشتر می شود. در خط منحنی عنصر زاویه وجود ندارد. در منحنی نیروی قوی تری نهفته است که حالت خنثی ندارد ولی از مقاومت بالایی برخوردار است. در زاویه حالتی جوان و ناپخته وجود دارد ولی در منحنی انرژی پخته ای نهفته است که خود را به درستی می شناسد. (کاندینسکی، 1387، 90) خط شکسته : با وجود اینکه خط شکسته ساخته شده از خط صاف است. ساده ترین اشکال خطوط شکسته، از دو قسمت ساخته می شوند، آن ها نتیجه فعالیت دو نیرو هستند که بعد از اولین برخورد متوقف شده باشند. اما این عمل ساده، اختلافی مهم مابین خط صاف و خط شکسته به وجود می آورد. خط شکسته تماسی فشرده تر با سطح دارد. چیزی را در خود حمل می کند که متعلق به طبیعت سطح است. سطح در حال شکل گیری است و خط شکسته درست مانند یک پل عمل می کند. (کاندینسکی، 1378، 75) خط شکسته ترکیبی فرم های ساده تر خطوط شکسته با اضافه کردن خطوط دیگری به دو خط اصلی آن پیچیده تر می شود. در نتیجه نقطه نه فقط دو، بلکه چند فشار را به سادگی از دو نیرو به طور یک در میان عمل می کنند، دریافت می کند.(کاندینسکی، 1378، 88) تاثیرات بصری تأثیرات بصری و روانی خط افقی و عمودی چشم در برخورد با خط پیامی را به مغز می رساند. در نتیجه بدون توقف در امتداد خط حرکت کرده و مغز بدون توجه به اندازه واقعی خط مورد نظر آن را درازتر تصور می کند. بنابر این خط افقی موجب می شود تا حرکت چشم ها به سمت کناره ها ادامه یابد و در نتیجه خط را وسیع تر ببیند. خط عمودی به دلیل هدایت حرکت چشم ها به سمت بالا و پایین بلندتر تصور می شود. خط افقی خطی آرام، بی هیجان، غیرفعال و وسیع است و چنانچه در یک لباس به کار برده شود، آرامش و لطف خاصی می آفریند. بدین سبب از این خطوط در طراحی لباس های بچه گانه و لباس های راحت بیشتر استفاده می شود. و همچنین خط عمودی خطی نیرومند، فعال، ایستا و بادوام است که وقار و تناسب موقرانه ای به لباس می بخشد. ویژگی هایی که برشمرده شد در واقع خصوصیات ویژه لباس های رسمی و برخی از لباس های کار است که با به کارگیری خط عمودی در طراحی اینگونه لباس ها بروز می کند و هماهنگی های لازم را ایجاد می نماید. برش های عمودی و افقی با ایجاد خطای دید موجب می شود تا طول و پهنای اندام ها به گونه ای دیگر دیده شود به طوری که خط عمودی اندام را بلند و باریک نشان دهد و خط افقی اندام را پهن و کوتاه به نظر برساند. وجود خط افقی در لباس باعث چاق و کوتاه به نظر رسیدن اندام می شود که میزان تأثیر آن بستگی به نحوه کاربرد آن دارد. وجود خط افقی روی خط کمر بیشترین جلب توجه را کرده و این ناحیه را پهن تر نشان میدهد. از طرفی به علت تقسیم کردن اندام به دو قسمت کوچک تر قد را کوتاهتر به نظر می رساند. اگر همین خط افقی جابجا شده و بالاتر برود، درست زیر خط سینه، به غیر پهن کردن این قسمت، این بار روی قد تأثیر معکوس دارد. چون از بلندی بالاتنه کاسته و به بلندی پاها اضافه کرده، قدرا بلند تر به نظر می رساند. اگر خط افقی در ناحیه باسن قرار گیرد، تأثیر منفی آن روی قد بیشتر شده، چون از قد پاها می کاهد. در اینصورت پیشنهاد است که حد امکان رنگ بالاتنه و پایین تنه را یکسان انتخاب کرده تا تأثیر این خط تا حد امکان کاهش یابد. خط عمودی در لباس اندام را باریک تر و کشیده تر به نظر می رساند که البته بستگی به جای قرار گرفتن روی اندام دارد. اگر خط عمود در وسط لباس قرار گیرد با تأثیر گفته شده است، ولی اگر خط عمودی در کنار اندام قرار گیرد، چون عرض بدن را به دو قسمت کوچک و بزرگ تقسیم می کند، اثرش از حالت قبلی کمتر است و تأثیر آن روی اندام به نسبت کمتر است، ولی همین خط اگر در امتداد خط گردن قرار گیرد، قد را چندین برابر بلندتر به نظر می رساند. تأثیرات بصری و روانی خط مایل خط مایل، خطی عصبی، مهیج، بی ثبات و نشان دهنده سقوط است. این خط در لباس، نسبت به خط افقی و عمودی بیشتر جلب توجه می کند و در عین حال، خصوصیات روانی و بصری هر دو خط را توأماً دارا است. ویژگی هایی مانند وقار، لطافت، زیبایی و نافذ بودن از جمله خصوصیاتی هستند که در طراحی لباس های میهمانی مورد نظر قرار می گیرند و خط مایل تمام این ویژگی ها را از خود بروز می دهد. وجود خطوط مورب در لباس اندام ها را باریک و بلند نمایان می سازد. درجه شیب یک خط مورب موجب می شود تا به خط عمودی یا افقی نزدیک شود و علاوه بر ویژگی های خود تا اندازه ای تأثیرات بصری و روانی خطوط افقی یا عمودی را بروز دهد. تأثیرات بصری و روانی خط شکسته و منحنی خط شکسته، خطی بسیار مهیج، عصبی و در عین حال نافذ است و تا اندازه ای خصوصیات خط مایل را در بر دارد. تکرار خط شکسته در یک لباس آن را خسته کننده جلوه می دهد. بنابر این بهتر است در طراحی لباس از این خط تنها در نقاطی خاص که لازم است مورد توجه قرار گیرند، مانند یقه یا برش روی ناحیه کمر و باسن استفاده شود. خط منحنی، خطی بدون خطر، آرامش دهند و موزون است و حسی از جنبش و تحرک را القاء می کند. نکته قابل توجه این است که هر قدر انحنای خط کمتر باشد، ملایم تر و آرام تر به نظر می رسد و خطوطی با انحنای زیاد، بی قرار و ناآرام جلوه می کنند. خطوط منحنی، در طراحی لباس های بچه گانه لباس های میهمانی بیشتر به کار گرفته می شوند. خطوط شکسته و منحنی بسیار نافذ است و توجه را به خود جلب می کنند. خطوط منحنی اندام ها را چاق و کوتاه و خطوط شکسته آن ها را بلند و لاغر نمایان می سازد که البته به نحوه کاربرد آن در لباس نیز بستگی دارد. اگر خط منحنی روی نواحی برجسته، مانند سینه و باسن به نحوی قرار گیرد که این ناحیه در داخل خط منحنی باشد، برجستگی آن چندین برابر به نظر می رسد. از طرفی خطوط شکسته به علت وجود نقطه تکی در محل برخورد ساق ها بسیار در این ناحیه جلب توجه می کنند و در نظر گرفتن محل این نقطه در لباس بسیار حائز اهمیت است و می توان از آن استفاده های فراوانی کرد. تأثیرات بصری خطوط کوتاه یا بند در طراحی لباس چنانچه طول خط ها و برش ها بلند تر شود، ویژگی های بصری و روانی خطوط بیشتر نمایان شده ، تحت تأثیر آن ها اندام بلندتر دیده می شود. در طراحی لباس استفاده از برش های موازی اندام را تا اندازه ای چاق نمایان می سازد و هرگاه فاصله بین خطوط موازی، بیشتر با ایجاد خطای دید اندام ها به مراتب چاق به نظر می رسند. تأثیر بصری خطوط زاویه دار اگر خطوط مورب رأس زاویه به سمت بالا ادامه پیدا کند و در امتداد خط گردن قرار گیرد، قد را به مراتب بلند تر به نظر می رساند و اگر برخورد با خطوط افقی شانه ها حرکت چشم ها ثابت شده اندام کوتاه تر و شانه ها پهن تر به نظر مرسند. برخورد خطوط در یک فضا موجب تقویت یا تضعیف اثرات روانی و بصری آنها می شود. در طراحی لباس به این وسیله می توان طول اندام ها را کوتاهتر و یا بلندتر نمایان ساخت. در جایی حرکت چشم ها به سمت بالا به وسیله خط افقی ثابت می شود، در نتیجه اندام کوتاه و چاق به نظر می رسد و در جایی حرکت چشم ها به وسیله خط شکسته 7 به سمت بالا ادامه می یابد، طول اندام بلند تر به نظر می رسد و اگر حرکت چشم ها به وسیل خط شکسته 8 به سمت پایین هدایت شود، قد کوتاهتر به نظر می رسد. پوشاک نا مناسب (تنگ) به علت ناتوانی از انتخاب صحیح پوشاک و نا آشنایی با آداب و اصول بهزیستی، سلامتی و رفاه بشر به نوعی نادیده گرفته شده و در اثر پیروی کورکورانه، مشکلات مادی و معنوی و اقتصادی و بهداشتی بسیاری در امر پوشاک برای انسان های متمدن معاصر به وجود آمده است. بطوری که مشاهده می کنیم، پوشاک یکی از عوامل بیماری زا و کوتاه کننده عمر به شمار می رود. در اینجا اصولی را در انتخاب هرچه بهتر لباس ارائه می دهیم که امید است با رعایت این موارد، قدمی در مسیر سلامت بدن و جلوگیری از ورود بیماری برداریم. در ابتدا نظرات بعضی از محققین را در این باره متذکر می شویم. آقای دکتر احمد صبور اردوبادی، در جلد چهارم آیین بهزیستی، در مورد پوشاک تنگ می گوید: می توانیم نقش لباس های تنگ و چسبان زنانه و مردانه را در یک جمله خلاصه می کنیمقشری است بر پوست که رابطه پوست را با هوای آزاد قطع می کند. در حالیکه انسان با آن درجه ضرورت و نیاز مبرم به اکسیژن نه تنها اغلب در هوای محبوس ساختمانها و اماکن سرپوشیده و بر سر مشاغل گرفتار است، بلکه با پوشش دیگری بنام لباس پوشیده شده که این هم عایق دوم و مانع ثانوی است برای دسترسی مستقیم بدن به هوای سالم و آزاد. حال تاسف آور خواهد بود که بر این دو حائل و عایق بدن ، مانع سومی هم بمانند تنگی لباس علاوه کنیم. بخصوص اگر از پوشاک ریز بافت و یا غیر قابل نفوذی استفاده شود و یا از پوست حیوانات غیر قابل نفوذ، مانع را بیشتر کنیم. هر چه لباس هواگیر بوده و هوا براحتی بتواند از آن عبور کرده و با پوست بدن تماس برقرار کند، بهمان اندازه پوست بهتر می تواند نقش حیاتی خود را ایفا کرده و خود نیز از شادابی و سلامت بهره مند گردد، یعنی عمر نسج طولانی می شود. یقه تنگ مانع از خوب عبور کردن خون از شریان ها می شود و ایجاد مزاحمت می نماید. و امام صادق (ع) نیز در این باره دستوری دارند "آستین زیاد تنگ باشد یا شلوار یا... به آن حدی که مختصر ممانعتی برای گردش خون باشند، زیان آور است". شهید دکتر سید رضا پاک نژاد در جلد هجدهم ، بهداشت بدن، به موردی اشاره می کنند که فردی دچار سردردهای بدی بود و پزشکان علت آن را نمی فهمیدند، یک خیاط گفته بود که یقه بیمار تنگ است و باید گشاد تر باشد، و با این روش سردردهای آن فرد خوب شد. این مثالِ جالبی بر گفته امام صادق (ع) است. متاسفانه با وجود مسلم بودن اثر و اهمیت حیاتی و نقش مثبت گشادی لباس در تامین سلامتی، حتی با وجود تذکر و تأکید مکرر و سریح محافل بهداشتی نسبت به آثار سوء پوشاک تنگ، معذلک هنوز هم قسمت اعظم و اکثریت قریب به اتفاق مدهای لباس عرضه شده یا مورد تقاضا، حول محور خصوصیات تنگی و چسبان بودن لباس دور می زند و گاهی برخی آداب و رسوم غلط یا آداب و سن قومی و ملی و نیز محرومیت بیشتر از فواید لباس گشاد را دامن زده و کاملتر می نماید. "درباره دراز کردن لباس زنان آن هم تا حدی که معین شده، با توجه به اینکه مخفی داشتن حجم هر عضوی از زن و جلوگیری از مفاسدی که موجبات رنجش جان ها را فراهم می سازد مقدم بر رعایت نظافت ظاهری است به اجازه بلند تر کردن لباسش از مردان داده شده است و در تکبر کردن و به ناز راه رفتن نیز، مردان را احکامی جدا از زنان است و کبر و بخل که دو صفت بسیار ناپسند بر مردان می باشد، زنان را زیبنده است، ولی زن نیز نباید آنچنان راه رود که راه رفتنش جلب توجه کند و نظر مردان را به جانب خود برگرداند و هرچه می تواند باید در جلب نظر همسرش کوشا باشد و به همان اندازه که نمایان بودن قسمتی از اعضاء بدن زن به سبب کوتاه بودن آستین یا لباس نزد اسلام اهمیت دارد، لباس بلند پوشیدن به زن اجازه داده شده است، اما آن هم نه اینکه روی زمین بکشد و کثافت و آلودگی درست نماید. "(پاک نژاد، 1365، 157) "همچنین لباس تنگ را گفتم استعداد یافتن به سنگ کیسه صفرا را افزایش می دهد. فشار بر هر نقطه سبب تحریک همان ناحیه و استعداد یافتن به ابتلای بیماری های پوستی شده و گردش خون را نیز زیان می رساند و اگر بر سینه یا پستان فشاری آورد، مانع خوب رسیدن هوا به ریه ها و سد تهویه طبیعی می گردد. لباس ناقل میکروب ها است و اگر فشاری بر پوست داشته باشد، می تواند چربی محافظ پوست را برداشته میکروبی کشت دهد و کورکی یا عفونتی بوجود آورد. میکروب حصبه 27 روز و میکروب های جوش ، دمل و... بیست روز و میکروب باد سرخ 18 ساعت و از وبا سه ساعت روی لباس زنده می ماند و از سیاه زخم می تواند تا یک سال بر پارچه کتانی باقی بماند." (همان ، 170) توجه اسلام به لباس زن که چه دوخت و چه شکل و چه جنس باشد، تنها توجه به رعایت حال زن نیست که سختی نکشد یا اینکه مرد از همسرش راضی باشد و زندگی بر او گوارا باشد، بلکه چشم بینای اسلام متوجه تمام جهات مسئله بوده، می خواهد با رعایت و مراقبت از همین لباس و همین خوراک، اجتماع بهتر و کامل تری داشته باشیم. مضرات لباس تنگ: در این بحث از کتاب شهید دکتر پاک نژاد بهره گرفته و مطالبی را انتخاب کرده و آورده ام. لباس تنگ باعث ایجاد اختلال در جریان خون، احساس کوفتگی و خستگی، دل درد، نفخ شکم، عفونت ادراری در خانم ها، خارش و سوزش پوست، اگزمای تماسی، زخم و بریدگی پوستی، ترش کردن غذا، رشد قارچ های پوستی و حتی سرطان سینه در خانم ها می شود. لباس تنگ، عروق پوست را تحت تأثیر قرار داده و در قسمت‌هایی مانع‌ ‌گردش صحیح خون می‌شود، به خصوص اگر تنگی لباس‌ ‌در ناحیه لگن،‌ ‌زانو، سینه و حلقه آستین ها باشد. همین اختلال جریان خون باعث همان عارضه شایع لباس های تنگ می‌شود، یعنی احساس کوفتگی و خستگی. البته گاهی این تنگی به حدی زیاد می‌شود که قسمت‌هایی از پوست کبود می شود. یکی دیگر از مشکلات لباس‌های تنگ مشکلات گوارشی است. در واقع لباس تنگ حرکات دودی (حرکات‌ ‌کرم گونه) دستگاه گوارش را مختل می‌کند و موجب تجمع گاز در معده و نفخ شکم می‌شود‌ ‌که معمولا با درد شکم همراه است. همچنین پوشیدن‌ لباس‌ زیر تنگ‌، باعث افزایش احتمال ابتلا به عفونت مثانه در خانم ها می‌شود. یکی دیگر از عوارض لباس‌های تنگ، نوعی کهیر به نام کهیر فشاری است. این نوع کهیر در اثر فشار موضعی بر بدن ایجاد می شود. معمولا 4 تا 6 ساعت پس از پوشیدن لباس تنگ، یک تورم عمقی همراه با خارش، سوزش و درد ایجاد می‌شود که پس از 8 تا 72 ساعت از بین می رود. گاهی تب و لرز، ضعف، خستگی و سردرد هم در کنار این عارضه وجود دارد. طبق تحقیقات پزشکی، قارچ هایی بر روی بدن ما و پوست ما زندگی می کنند که اگر شرایط برایشان فراهم شود- بالا رفتن حرارت بدن که در نتیجه ی پوشاک تنگ است- رشد کرده و باعث بیماری های پوستی میشوند. از طرف دیگر محققان دانشگاه پورتلند می‌ گویند چون در این لباس‌ ها امکان تبادل هوا وجود ندارد، شانس رشد قارچ ‌ها افزایش می‌ یابد. آن جا محیطی تاریک، مرطوب برای رشد سریع قارچ‌ ها در کشاله ‌ران است که خودشان را با خارش و سرخی‌ نشان می ‌دهند. البته این نکته نیز نباید فراموش شود که مدت و زمان پوشیدن لباسهای تنگ در عوارض این لباسها موثر است، هرچه این مدت طولانی تر باشد عوارض آن بیشتر و شدیدتر خواهد بود. مهم‌ترین لباسی که ایجاد مشکل می‌کند، معمولا شلوارهای جین تنگ است نه بلوزهای تنگ. لباس تنگ در افرادی که زمینه آلرژی دارند، باعث ایجاد اگزمای تماسی می‌شود، به خصوص اینکه لباس‌های زیر و بلوزها معمولا از جنس نخ نیستند و حتما در آنها از مواد نایلونی و پلاستیکی استفاده می شود. مشکل دیگری که لباس تنگ به خصوص وقتی مستمر و دائمی پوشیده شوند، ایجاد می‌کند، اختلال در جریان گردش خون است. عروق پوست، عروق بسیار ظریف و نازکی هستند که کار تغذیه و خون‌رسانی به پوست را بر عهده دارند. وقتی این عروق تحت فشار دائمی قرار می‌گیرند به تدریج تنگ و بسته می‌شوند. در نتیجه جریان خون بافتی که مورد فشار قرار گرفته است به هم می‌خورد و رشد پوست مختل می‌شود. به همین دلیل پوست هم می‌تواند به آسانی زخم شود و هم می‌تواند به دلیل نقص تغذیه‌ای که پیدا می‌کند دچار بریدگی ‌شود. گاهی حتی خود بیماران هم نمی‌دانند که تنگی لباس‌شان سبب ایجاد زخم و بریدگی در پوست شده است. این مشکلات در ابتدا خود را با سوزش و خارش نشان می‌دهند. در این صورت فرد باید بلافاصله لباسش را عوض کند تا اختلال جریان خون برطرف شود. شلوار جین تنگ می ‌تواند باعث عفونت مثانه در خانم ها شود. همیشه در اطراف مقعد، باکتری‌ هایی وجود دارند که این باکتری ‌ها می‌ توانند در اثر اصطکاک لباس به طرف واژن حرکت کنند و چون مجرای ادراری در خانم ها کوتاه است، خیلی سریع باعث عفونت ادراری می‌ شوند که نشانه آن خارش و تکرر ادرار است. اگرچه بسیاری از محققان و دانشمندان همچنان در تلاش هستند تا به یافته‌ های جدیدی درباره عوامل تأثیرگذار در افزایش احتمال ابتلا به سرطان سینه در بین زنان دست یابند، اما گروهی از کارشناسان از چند دهه گذشته سبک خاص طراحی لباس های زنانه را به عنوان یکی از عوامل مهم در ابتلا به سرطان سینه معرفی کرده‌ اند. بررسی های انجام شده حاکی از آن است که پوشیدن لباس‌ های خیلی تنگ در بلند مدت احتمال گسترش تومورهای سرطانی را در بافت سینه افزایش خواهد داد. این نوع لباس‌ ها مانع از خروج ترشحات لنف شده و افزایش مواد سمی در بافت سینه زمینه مناسبی را برای ابتلا به سرطان سینه به وجود خواهد آورد. اما از آن جایی که هنوز شواهد کافی در تایید این نظریه ارائه نشده است نمی ‌توان به این نتیجه رسید که ارتباط مستقیمی بین پوشیدن لباس ‌های تنگ(مخصوصا کرست های تنگ) و ابتلا به سرطان سینه وجود داشته باشد و به همین دلیل نباید آن را به عنوان عامل مهمی در افزایش احتمال ابتلا به این بیماری در نظر گرفت. مخالفان این نظریه‌ بر این باور هستند که عوامل تأثیرگذار بر افزایش خطر ابتلا به این بیماری معمولا عواملی هستند که میزان ترشح هورمون‌ های داخلی بدن را تحت ‌تأثیر خود قرار می ‌دهند، که همان ترشح هورمون ها در نتیجه لباسهای تنگ حاصل می شود. با این توضیحات می توان نتیجه گرفت لباس تأثیر بسزایی در سلامت جسم ما دارد. و کوچکترین بی توجهی به آن ممکن است ضررهایی به بار آورد که جبران ناپذیر باشد. اهداف استعمار از ارائه پوشش نامناسب آقای محمدی اهداف استعمار از ارائه پوشش نامناسب را بطور خلاصه چنین ذکر نموده اند: تحقیر فرهنگی کشورهای جهان سوم و تحمیل فرهنگ مبتذل غرب صدور فرهنگ تجدد و مصرف بجای تعلیم مبانی تکنولوژی و علوم ایجاد جمود فکری در اثر اشتغال به کام جویی تهیه بازار مصرف کالاهای تولیدی و در یک کلمه استعمار اقتصادی زمینه سازی برای تسلط سیاسی از طریق سلطه فرهنگی جلوگیری از تحرک و هرگونه مبارزه علیه منافع استکبار و در یک کلمه تسلط همه جانبه بر جهان و منابع اقتصادی آن. یک نکته مبرم است، و اینکه سرنوشت هر جامعه را جوانان آن جامعه مشخص می کنند. و اهداف استعمار بر روی جوانان ما متمرکز شده است و آنها را طوری مشغول کرده اند که وقتی به خود می آیند، می بینند با فطرت خود فاصله گرفته و در دام کشور های غارتگر گرفتار شده اند. پس بیایید تا دیر نشده چاره ای کنیم و دست این غارتگران را از کشورمان کوتاه کنیم. راه های مبارزه با پوشش نامناسب وقتی شاهد اثرات مخرب بعضی پوشاک در جامعه خود هستیم، نمی توانیم به عنوان یک مسلمان و یک عضو از جامعه، شاهد نابودی آن باشیم و باید تلاش کنیم تا لباس مناسب فرهنگ ایرانی - اسلامی را در کشور رواج دهیم. البته به اعتقاد من، بانوان نقش مهمتری را در این راستا اجرا میکنند. چون اگر بانوان مسیر خود را رسیدن به هدف والا مشخص کنند، این بزرگترین قدم در این راه خواهد بود. چند روش و راه مبارزه را که میتواند راهنمایی در این مسیر باشد ارائه میدهم. 1-تقویت اعتقادات و ایمان انسان ها باید همواره ایمان عمیق به خداوند داشته باشند. ایمانی که با هیچ کدام از لذات دنیوی گسسته نگردد. در نتیجه زن ، لذت خودآرایی و خود نمایی در نظر او زشت میشود و خود را در برابر این موارد بزرگتر از آن می بیند که بخواهد خود را مشغول این امور دنیوی کند. حضرت علی (ع) فرمود: "المرء بایمانه"، شخصیت انسان در گرو باورهای مذهبی اوست. "والمومن بعلمه"، و ایمان انسان درعمل او جلوه گر است. پس عالی ترین نقش در کیفیت زندگانی انسان، باورهای درست و ایمان است. 2-احیای فرهنگ اصیل اسلامی "احیای ارزشهای اصیل اسلامی و شناساندن آن به زن مسلمان و تعقل در آن، از راه های مبارزه با پوشش نامناسب است. وقتی زن مسلمان بداند آنچه که اسلام به او عرضه کرده، ارزش است و به صلاح اوست، قلب و جان خود را از هر نوع آلودگی پیراسته می سازد و هنگامی که ارزش والای خود را دریابد، هرگز تن خود را آراسته نکرده و ظاهر خود را فریبنده نمی کند و خود را در مقابل چشمان نامحرمان قرار نمی دهد."(حاتمی،1388، 169) و در این زمان است که مسیر خود را در استای ارزش های اصیل اسلامی و انسانی قرار داده و ظاهر خود را بصورتی که امروزه شاهد آن هستیم در نخواهد آورد. 3-شناساندن الگوهای والا و برتر الگو در ساختار روحی و رفتاری انسان، به ویژه زنان موثر است. زندگانی حضرت زهرا(ع) و فرزند گرانقدرش، پیام آور عاشورا، حضرت زینب کبرا و دیگر چهره های والای تاریخ گذشته و معاصر ، باید به زنان نشان داده شود تا ببینند با حفظ عفاف و پوشش به چه مقاماتی می توانند دست یافته و هویت و شخصیت خود را حفظ کنند تا هرچه بیشتر در مسیر رفتار وکردار این الگوهای والا قدم بردارند. یکی از کارهایی که استعمارگران در زمینه پوشاک در کشورهای اسلامی، مخصوصا ایران، انجام داده اند، وارد کردن لباس های علامت دار است. این پوشاک بدون آگاهی وارد کشورمان شده است. در زیر به نمونه هایی از این لباس ها اشاره خواهیم نمود. لباس های علامتدار نوع لباس در تشریح مفهوم سبک و فرهنگ زندگی، همه ما را ملزم می کند تا رویکردی منطقی و عقلانی بر مصرف اجناس و پوشاک داشته باشیم.شاید تقریبا یکی از بزرگترین ضعفهای مدیریتی کشور( البته به چشم دلسوزانه! ) توجه، نظارت و مدیریت بر کالاهای وارداتی باشد. بدین معنی که هر کالایی که براحتی در اختیار ما قرار می گیرد الزاما از فیلتر قانون و شرع عبور نکرده است!. خرید کالاهای خارجی ضربه مهلکی به بدنه اقتصاد کشور است، اگر چه آن جنس ارزانتر و با کیفیت تر باشد. پس دقت در مصرف کالا حائز اهمیت بسیاری است. مثلا شاید فکر کرده باشید D&G  که در ظاهر بی معناست، صرفا نام یک شرکت تبلیغاتی لوازم پوشاک است، اما واقعیت چیز دیگریست. پوشاکی که بدون هیچگونه نمایندگی در کشورمان بازار مصرف کنندگان را قبضه کرده است! فقط کافیست به لباسهای اطرافتان نگاهی بیندازید. جای بسی تاسف داره که در یک کشور اسلامی، چنین آرم های رواج پیدا کنند، و مردم به علت عدم آگاهی و تمایل به مارک های معروف از آن استفاده کنند و این تاحدی باشد که حتی تولیدات داخل هم با همین مارک ها منقوش شوند! دلچه و گابانا یا به اختصار D&G) ) یکی از معروف‌ترین نام‌ها در جهان فشن است که بعضا در سایر حوزه ها هم به چشم می خورد. این نام را در حقیقت، دومنیکو دلچه و استفانو گابانا تاسیس کرده اند. شرکت دلچه و گابانا در نزدیکی شهر میلان واقع شده است. دومنیکو دلچه و استفانو گابانا برای طراحی لباس در صنعت هالیوود بسیار مشهور هستند. آنها لباس هایی را برای بازیگران معروف هالیوودی طراحی می کنند. این دو مرد در جوانی به همجنسگرایی روی آورده و باهم ازدواج میکنند. D&G مخفف Dolce & Gabana. پس از مدتی، برای تسخیر دنیا با افکار همجنسگرایانه خود، دست به تولید کارخانه پوشاک میزنند و طبق معمول باز هم سر و کله صهیونیست و اسراییل پیدا میشود و از این دو نفر حمایت می کند. امروزه این شرکت یکی از بزرگترین و معروفترین تولیدات پوشاکی دنیاست و متاسفانه ما شیعیان امیرالمومنین(ع) نیز مروج اینگونه پوشاک شده ایم! رسول اكرم (ص) به بعضى از كودكان نظر كرد و فرمود: واى بر فرزندان آخر زمان، از روش پدرانشان. عرض شد يا رسول اللَّه از پدران مشرك آنها؟ فرمود نه، از پدران مسلمانشان كه چيزى از فرائض دينى را به آنها ياد نميدهند، و اگر فرزندان، خود در پى فراگيرى دین بروند منعشان ميكنند. و تنها از اين خشنودند كه آنها در آمد مالى داشته باشند هر چند ناچيز باشد. سپس فرمود: من از اين پدران برى و بيزارم و آنان نيز از من بيزارند. در ذیل نیز تعدادی از نوشته ها و علائم و مفهومشان آورده شده است. کلمات لاتین مبتذل فرهنگی: عنوان لاتينتلفظمفهومكاربردFruitsفروتسنوجوان هم جنس  باز مورد فعل جنسي واقع شدهبر روي شورت پسرانهCoolcatكول كتمتجاوز جنسيبرروي پيراهن  بچه گانهHappyGentlemanهپي جنتلمنمرد همجنس بازبر روي تي شرت پسرانهChilloutچيل اوتبي خيالبه همراه تصوير يك جوان با تيپ غربيHeavenهيوناوج تلذذ جنسيبرروي تي شرت دخترانهRapرپگروه موسيقي مبتذل رپبر روي كلاه پيراهن كمربند وكلاسورHeavy  metalهوي متالسبك موسيقي جاز غربي كه طرفدارانش عقايد پوچ و بسيار ضداخلاقي دارندبر روي كلاه، كمربند و تي شرتMetalicaمتاليكايك سبك از موسيقي هوي متال با عقايد و نوعي موسيقي خاصبر روي تي شرت، كلاه و كمربندKissكيسبه معناي بوسه؛يك گروه موسيقي باعقايد هم جنس بازي شديد. آرم مربوط به اين گروه لكه خون پاشيده شده است. بر روي كلاه، تي شرت، شيشه و در خودرو ها و كلاسورW.A.S.Pوسپيك گروه موسيقي از سبك هوي متال به معناي ما هم جنس باز هستيم.مخففWe Are the SexProphet(ما پيام آوران سكس هستيم).اين گروه با عقايدوحشيانه وضداخلاقي به شيطان پرستها نيز معروف هستند.بر روي پيراهن، تي شرت، قسمت هاي مختلف شلوار، كلاه و شيشه عقب خودرو هاGans Rosesگانز رززبه معني گلها وگلوله ها- از سبكهاي هوي متال يك گروهموسيقي جاز كه اعتياد شديد به مواد مخدر دارند.بر روي كلاه و تي شرتIRON  MAIDENآيرون ميدنهمانند متاليكا  استبر روي پيراهن و تيشرتGnapاز زير مجموعه هاي گروه رپ ميباشد و معتقد به روابط آزاد  جنسيبر روي كلاه، تي شرت،كلاسور و شلوار آرم ها، نشانه ها و علائم  مبتذل فرهنگي: رديفعلامتمفهومكاربرد1سر گاو شاخ دارسمبل و آرم تيم بسكتبال شيكاگو برلني آمريكا كه مهم ترين تيم حرفه اي بسكتبال آمريكاستروي تي شرت،كلاسور و گرمكن ورزشي2تصوير گيتارسمبل نواختن موسيقي جاز غربي و عمدتاً گروههاي موسيقي مبتذل مانند هِوي متالتي شرت3صليب شكستهسمبل نئونازيسم وگروه رَشبرروي تي شرت ولوازم التحرير4تصوير گيلاس مصرف مشروبات الكليدر كنار تصوير جمله: نوشيدن اما كدام نوشتهشده و ترغيب به مصرف مشروبات الكلي داردتي شرت5آرم كله خرگوشآرم گروه پلي بوي است كه مروج فعاليت هاي آزادجنسي و همجنس بازي منتشر كننده مجلات سكسي است.برروي ساعت،لباستي شرت هاي پسرانه،اتومبيل و لوازم التحرير6تصوير شخصيت هايسينماي غربعمدتاً شخصيت هاي تند خو، خشن، بيرحم، مبارز و مزدور با بدني محكم و ورزيده برروي تي شرت و گرمكنهاي ورزشي7لكه(شبيه لكه خون ياجوهر پاشيده)سمبل گروه مبتذل kiss كه هم جنس باز هستند.اين علامت در رنگهاي مختلف استبر روي البسهواتومبيل ها8لكه خونگفته مي شوددر كشور هاي غربي علامت بيماري ايدز است.اتومبيل و البسه9پستونك بچهسمبل بچه بازي؛گفته ميشوددر كشورهاي غربي بچه باز از پستونك بچه بعنوان گردنبند استفاده ميكند.بصورت گردنبندهمچنين روي لباس وگل سر بچه ها چاپ ميشود10دایره با حرف Vکه در داخل داردآرم گروه W.A.S.P(گروه مبتذل جنسي كه خود را به وجود آورندگان سكس ميدانند)آرم بصورت گردنبندوحروف پشت شلوار وتيشرت 11دایره با حرف Aکه در داخل داردآرم گروه آيرون ميدن (باكره فلزي)،يكي ازسبك هاي هوي متال،به علت استفاده از ملودي هاي شرقي متاسفانه در ايران طرفداران عمده اي داردبصورت گردنبند و همچنين برروي تي شرت و اتومبيل و كلاه نکاتی در مورد پوشاک نا مناسب از دیدگاه اسلام بدحجابی علاوه بر ناهنجاری های اجتماعی، زمینه ساز بسیاری از زشتی های اخلاقی است. بدلباسی، بد اخلاقی را به دنبال دارد که یکی از عوامل طلاق است. در فعالیت کاری جامعه نیز مؤثر است، زیرا موجب عدم تمرکز فکر لازم و سستی و رکورد نیروی کارآمد دیگران می شود. یکی از راه های حفظ نظام خانواده، ایجاد محیط سالم و فرزندان پاک، ضرورت رعایت حجاب است. بنا به روایتی از حضرت زهرا(س): خداوند تقرب زن را ازناحیه حجاب و رعایت حریم محرم و نامحرم قرارداده. زن هرچه به مسئله حجاب خود مقید باشد، به خدا نزدیک تر خواهد شد. تعدد سبک های زندگی، بی توجهی به باورها و فرهنگ دینی، تجمل گرایی، استفاده از مدل های نامناسب در رسانه های ملی در قالب فیلم ها، دور شدن از سجایای اخلاقی و ارزش های اخلاقی، عدم رعایت مسائل اخلاقی موجب خلاء در مسئله شده است. آفت بی عفتی و بی حجابی به سوء تفسیر از اصل آن برمیگردد، خلط و مغلطه ای که در آن راه یافته، نه بر اصل آن در دین. به چهار مورد از لباس هایی که در اسلام پوشیدن آن ها منع شده است، اشاره خواهم کرد و توضیحاتی را که از کتاب دکتر صبور اردوبادی و شهید پاک نژاد استخراج کرده ام، خواهم آورد. 1-تمایز لباس زن و مرد "پوشیدن لباس مخصوص مردان برای زنان و لباس مخصوص زنان برای مردان از نظر تعالیم اسلامی حرام است حضرت امام باقر فرمود:جایز نیست برزنان که خود را شبیه به مردان نمایند و مردان را که خود را شبیه زنان کنند،زیرا رسول خدا (ص)لعنت کرد به مردانی که خود را شبیه زنان کنند و به زنانی که خود را شبیه مردان نمایند. یکنواخت و مشابه شدن لباس زن و مرد در یک جامعه چه اثرات سوء روحی واخلاقی به دنبال تواند آورد که حداقل آن، ایجاد تحریکات جنسی و گرایشات غیر طبیعی مابین همجنسان است که به تدریج منتهی به تغییر روحیه در طرفین شده و بالاخره کار به جایی می رسد که در نتیجه همین تغییر روحیه و جهت، عمل شفیع هم جنس گرایی در ملل غرب آنچنان امری عادی و طبیعی تلقی می شود که در مجلس قانونگذاری انگلستان به رسمیت شناخته می شود." (صبور اردوبادی، 1368،ج 4، 362) اگر زن و مرد هرکدام به ارزش وجودی خود دست یابند و در مسیر سیر تکاملی خود قدم بر دارند، هرگز به طرف این ناهنجاری روی نخواهند آورد، و به ارزش والای خود خواهند رسید. البته دیدی در بین جوانان ما، مخصوصا بانوان وجود دارد که اگر پسر بودند، شرایط زندگی بهتر و آزادی بیشتری داشتند که البته این درست نیست و از روی ناآگاهی است. آنها برای رسیدن به این تفکر، ابتدا از تغییر لباس خود شروع می کنند، که این باعث تأثیرات منفی و جبران ناپذیری در روح و روان آن ها خواهد شد. 2-لباس شهرت "برای ایجاد کبر و نخوت و غرور در انسان هیچ وسیله دیگری در دنیا پیدا نمی شد، همین لباس های فاخر و مشخص و ممتاز کافی بود، و چه عجب است حالات افراد خودخواه و متکبری که در انتخاب رنگ و شکل و جنس لباس تمام تلاششان بر این است حتی الامکان لباسی انتخاب کنند که شبیه و نظریش در هیچکس نبوده باشد تا اورا در انظار فردی شاخص و موجودی منحصر به فرد جلوه گر سازد و چقدر احمقانه است این عملشان که بخواهند بدین وسیله خودرا از دیگران متمایز ساخته و برتر شمارند یعنی همه را (بغیر از خود) پست و خود را حقی به شمار آورند." (همان ، 364). این را می توان ناشی از ضعف ایمان و مشکلات روحی و روانی افراد دانست و شاید بتوان گفت، اینها تأثیرات کمبود هایی در زندگی این افراد است. "امام جعفر صادق(ع):کسی که لباس شهرت بر تن کند خدا روز قیامت اورا لباس خواری می پوشاند. باز از آن حضرت است که فرمود: برای مرد از نشانه های خفت و خواری است همین بس که لباسی بپوشد که به آن مشهور شود(یا مَرکب مشهوری را سوار شود). همچنین در تعالیم اسلامی جامه و راز پوشیدن و آستین جامعه را دراز کردن و جامه را به علامت تکبر روی زمین کشاندن منع شده و مکروه اعلام گردیده است. امام جعفر صادق(ع): جامه آنچه از بند پا می گذرد در آتش جهنم است. همچنین نقل شده است که حضرت علی (ع) وقتی لباس می خریدند، در ازای آستین و دامن آنرا قطع کرده و سپس می پوشیدند و مردم را از اینکه به علت کبر و منیت دامن کشان راه روند باز می داشتند( درست نقطه مقابل آنچه که مرسوم حکام جبار و متکبر هر عصر و دورانی بوده و هست مانند خلفای بنی امیه). پیامبر اکرم (ص) به ابوذر فرمودند: هرکه از روی تکبر جامه اش را بروی زمین کشد، حق تعالی در قیامت نظر رحمت به او نفرماید. از حضرت امام جعفر صادق منقول است که حضرت علی (ع) سه جامه برای خود خریدند، یکی پیراهن تا نزدیک بند پا و دیگری لنگی تا نیمه ساق و سومی ردایی از سینه تا پایین تر از کمر." (همان ،365) 3-لباس تشخص و تمایز در روایات از پوشیدن لباس تمایز منع شده و پوشیدن لباس رایج و عادی هر جامعه را بهترین لباس آن زمان معرفی کرده اند. کسانی که می خواهند خود را مشخص تر و انگشت نمای دیگران سازند که شکل و رنگ و جنس لباس هم یکی از آن وسایل است و دین مبین اسلام در رویارویی با آن، حساسیت زیادی از خود نشان داده است. 4-لباس بیگانگان مبحث دیگری که در لباسهای نامناسب مطرح است و اسلام به آن توجه کرده است، لباس کفار است. از حضرت علی ع که می فرماید "لاتزال هذه بخیر ما لم یلبسوا ملا بس العجم و یطمعوا اطعمه العجم فان فعلوا ذلک ضربهم ا... بالذل ( زمانی که این امت لباس بیگانه پوشید و غذای بیگانه خورد، خیر از او بر می خیزد و رو به پستی و ذلت می گذارد). "گذشت زمان روشن سازِ خیلی از روایات و اخبار می باشد. مثلا در جایی که زن نباید لباس مرد بپوشد یا مرد حق ندارد پوشاک زن به تن کند حتی فقها." (پاک نژاد، 1365 ،160) "کسی که خواست شکل لباسش همانند کفار باشد، در مرتبه بعد می خواهد جنس لباسش هم جنس کفار باشد و جنس پارچه اش همانند و یکی بودن یعنی بازار دیگری شدن و استعمار دیگر چه می خواهد؟ همین را می خواهد که مسلمان خریدارش باشد و از اول مستعمره اقتصادیش تا اینکه برای استعمارزدگی مغزی پخته گردد و کسی که بخواهد مغزش را بپزند اول ناخنها، بعد دست و پا و... را می پزند و در آخر مغزش را. استعمار اقتصادش را هم از اول بوسیله دوستداران خود عرضه میدارد و یک عده که در سطح بالاتر خود را تصور می نمایند شکل لباس، دوخت لباس آنها را انتخاب می کنند، بعد طبقه بعد و بعد دسته پایین تر و بالاخره همه شهر را فرا می گیرد. "(همان، 162) "دین ما پیروان خود را موظف به پوشیدن لباس خاص از نظر شکل و رنگ و طرح و غیره ننموده است، اما در عین حال انتخاب هر لباسی را نیز بدون ملاحظه اطراف و جوانب امر در خورشان مسلمان حقیقی نمیداند، بلکه آن را مشروط به جمع شرایطی دانسته است که فقط شعونات و مقام ارزنده مومنین در میان ملل دیگر نیز به یکی از آن شرایط است و اگر محذوری از این نظر در میان نباشد، مانعی در انتخاب پوشاک خاص از یک ملت یا ملل مختلفی که مطابق نیاز باشد، از نظر احکام دین وجود نخواهد داشت. (صبور اروبادی،1368، ج4، 385) منع پیروی مسلمین از بیگانه، یعنی خارج از اسلام (اعم از کفار باشد یا منافق یا اهل کتاب)، در تمام موارد مَد نظر اسلام بوده است و یک مورد از موارد بی شمارش نیز مربوط می شود به منع پیروی و تقلید در انتخاب شکل لباس، یا به عبارت دیگر منع مسلمان است از شبیه کردن خود به غیر مسلمان از ظاهر و مو و تنها در شکل و سبک لباس و پوشاک باشد. این اصل شامل حال مسلمین در تقلید کورکورانه از آداب و سنن همه بیگانگان است، تقلید از شکل لباس و تشبیه ظاهری خود به آنها هم یکی از آن موراد به شمار می رود، و امروزه پیروی از مد پرستی از غرب به طور کلی می تواند از این نظر مورد توجه و شایان تجدید نظر باشد. چون ماهیت اصلی هر عملی بر می گردد به ماهیت نیت عمل کننده،از این رو صورت ظاهر قضیه شرط نبوده و ملاک عمل قرار گیرد، بنابراین صرفنظر از صورت ظاهر امر، اساس مسئله در انتخاب لباس بیگانگان بر می گردد به اینکه شخص از روی میل و علاقه لباس بیگانگان را انتخاب کرده است یا بی خبر از تأثیرات آن به انتخاب لباس پرداخته است. "بدیهی است اگر انتخاب شکل و فرم و مد لباس بیگانگان از روی غفلت و یا به جهت رواج دراز مدت آن صورت گیرد (که در ردیف لباس قومی و بومی درآمده و همدوش لباس ملی شود) از آنجا که مقتضیات شرایط زمان یا امکانات مالی و وضع اقتصادی به غیر آن را اجازه نمی دهد، تاثری در قلب ماهیت روحی و اخلاقی – و در نتیجه در شخصیت افراد- نخواهد داشت. (بمانند آنچه در برخی کشورها – ازجمله در کشور ما – صورت گرفته و مردم را در برابر عمل انجام شده ای قرارداده اند.) اما انتخاب آن از روی علم و آگاهی و به تصور خودنمایی و خود برتر بینی و خلاصه به خیال اینکه نوعی مشابه تقری و کمال است، یک اشتباه محض بوده و نشانه ای از عدم رشد فکری و فرهنگی یا عقلی و شخصیتی می تواند به شمار آید. زیرا صاحبان چنان شخصیت ضعیف و متزلزلی عملا خود مغلوب و متعهد شخصیت بیگانگان بوده و در ردیف افراد از خود بیگانه قرار می گیرند." (همان ، 384). ما در بحث طراحی لباس، رنگ را داریم که تأثیر رنگ بر لباس را نمی توان منکر شد. رنگ جزء لاینفک لباس به حساب آمده و با توجه به خصوصیات رنگ و کاربرد آن در زمان ها و مکان های مختلف می توان بهترین کاربرد را از رنگ برد. و البته هماهنگی رنگ و لباس مطلب بسیار مهمی است که در انتخاب لباس می تواند به ما کمک کند. در اینجا به اثرات روانی رنگ ها پرداخته و سپس به احساساتی که در مقابله با رنگ ها به انسان دست می دهد اشاراتی خواهیم نمود. اثرات روانی رنگ ها رنگ لباس افراد بیش تر از همه بر هیجانات تأثیر می گذارد. هیجانات رفتار افراد را بطور غیر مستقیم تحت تسلط خود قرار خواهند داد. هر رنگ شخصیت روان شناختی کاملا مستقلی دارد. سفید: پاکی و خلوص را القاء می کند و رنگی فعال است. سیاه: تیره، غلیظ و غیر فعال است. خاکستری: شخصیت مستقلی ندارد و یادآور ترس و یکنواختی است. سبز: از تمام رنگ ها آرام تر است و حالتی از آرامش دنیوی و رضایت از خود دارد. قرمز: دلالت بر استحکام، سرزندگی، قدرت و مردانگی است. جدیت و وقار و جذابیت را القاء و توجه را جلب می کند. کاربرد رنگ قرمز مناسب لباس های ورزشی و اسپورت است. صورتی: مهربانی و ملایمت رؤیایی و طبیعت زنانه را بیان می کند. زرد: درخشان ترین رنگ، سرزنده و جلب توجه کننده و یاآور قدرت است و برخلاف آبی هیچ عمقی از آن احساس نمی شود و کاملا بی پروا و برون گرا است. استفاده از لباس زرد موجب آرامش می شود. زرد طلایی بسیار فعال و نافذ است و وقتی با قرمز ترکیب شود، احساس از شادی و رضایت را در شخص به وجود می آورد. رنگ زرد را برای کودکان بیش فعال توصیه می کنند، چون باعث جمع کردن تمرکزشان می شود. نارنجی: بیش تر از قرمز بیانگر ارتباط و تلألؤ است. فعال و دلنشین است سریع تر پذیرفته می شود و زود تر به چشم می آید. آبی : رنگی عمیق و زنانه و نشانه بلوغ و پختگی است، آرام و درون گرا است و طراوت ، پاکیزگی وتازگی را القاء می کند، به خصوص زمانی که در مجاورت سفید قرار گیرد، آبی عالی ترین رنگ برای برقراری تعادل است. آبی روشن : بی تفاوت تر و در عین حال رؤیا برانگیز است. این رنگ برای تجسم ورزش مناسب است ، چراکه جوان و پر انرژی است. آبی سیر : سلطنتی و نشانه ی تمول است. آبی فیروزه ای : استحکام زیاد و بیانی از اشتیاق را القاء می کند. بنفش : رنگی غمگین و افسرده و مملو از وقار و دلفریبی است، رنگ ملکه ها و بیش تر برازنده ی بانوان است. بنفش کم رنگ فرد را به خاطرات کودکی می برد و بیش تر جادویی و سحرانگیز است. نامگذاری رنگ ها امروزه به خودی خود به یک علم تبدیل شده است. القاب ساخته شده ای که به همان اندازه واضح اند، بصری هم هستند. "رنگ های زنده: رنگ هایی قوی، گرم و با حرارت که دارای ترکیباتی شاد و جوان هستند. در این گروه رنگی ، قرمز ، نارنجی و زرد ، به ترتیب، تأثیر گذارند. ترکیب رنگ های گرم در کنار هم جسور، غنی و زنده است. ترکیب رنگ قرمز-نارنجی یا مکملش فیروزه ای (سبز – آبی) فعال است و به راحتی جلب توجه می کند. جلوه ی رنگ های قرمز رنگ هایی مثل بنفش و قهوه ای را در محل اطراف خود محو می کند. رنگ های رمانتیک : رنگ صورتی القاء کننده حالتی رمانتیک است. رنگ های کانی (خاکی): این رنگ ها گرم پر از سرزندگی هستند، مانند سفال یا مس براق شده و ته رنگ کانی انعکاس دهنده جوانی هستند. رنگ های دوستانه: اغلب دارای رنگ نارنجی هستند مانند زرد نارنجی یا زرد کهربایی، نارنجی به عنوان رنگ ایمنی در لباس مشاغل کاربرد دارد و البته شهوت زاست که باید در انتخاب درست آن در مکان و زمان مناسب دقت کرد. رنگ های محرک: حس قدرت(دکوراتیو) : قوی ترین ترکیبات پر از هیجان و کنترل ، همیشه ترکیبی با رنگ قرمز دارند و مهم نیست که با چه رنگی ترکیب می شوند. در این ترکیبات رنگی، رنگ های متضاد، به ویژه قرمز ، وجود دارند. حس حرکت: روشن ترین ترکیبات رنگی هستند که زرد در آنها مرکزیت دارد، مانند رنگ لیمویی. این رنگ ها شادابی و سرزندگی را القاء می کنند. حس زنانگی: این رنگ ها همه ی رنگ های چرخه ی رنگ را شامل می شوند. رنگ های یکنواخت و خاموش و مطلق، کاربرد مناسب زنانه ندارند و وجود ملایمت (یک رنگ ملایم نرم کننده) حتی در یک رنگ از مجموعه رنگ های ترکیبی که نور را به خوبی در خود جذب کند در هر ترکیب بندی زنانه ضروری است."( برچلویی، فرقانی، فیروزیان، 1387، ص 49). البته می توان از رنگ های خاموش در بیرون از منزل استفاده کرد و می توان گفت که این رنگ ها حتی برای مرد ها مناسب هستند. "حس تمایل : آنچه امروز نو نباشد می تواند فردا نو شود. برخی رنگ ها می توانند به طور مطبوع در ترکیب با رنگ های دیگر شوک ایجاد کنند. سبز یک مثال عالی از این نوع رنگ است که در اشیاء غیر متداول مورد استفاده قرار داده می شود. اینکه رنگ عالی در ترکیبات رنگی موفق نا محدودی که در لباسهای نو استفاده می شوند نقش دارد، از کفش بسکتبال گرفته تا بلوز و گرمکن ، بسیار مهم است. ترکیبی از تضاد دلپسند سبز-زرد ، همراه با رنگ های مکمل دیگر بسیار زیبا است." (ساتون با ویلن، 1386) حس طراوت و تازگی : سبز القاء گر سلامتی و خوشبختی است و وقتی با مکملش قرمز، ترکیب شود، سر زندگی اش افزایش می یابد. استفاده از رنگ های مشابه سبز در چرخه رنگ می تواند ترکیبات رنگی قوی خلق کند تا طراوت و سرزندگی القاء کند. حس نیروبخشی: ترکیبات رنگی ای که معمولا بر تازگی دلالت دارند، مانند رنگ های سبز ، آبی یا فیروزه ای و قرمز و نارنجی. حس سنتی: رنگ های آبی لاجوردی، سبز فیروزه ای و طلایی تیره یا بور گندمی و سبز در ته رنگ های خاکستری شده نمایانگر عمق موضوعات سنتی هستند. ترکیب فیروزه ای با طلایی و سیاه القاء کننده ی ثروت و توانگری است. ترکیب رنگی سیاه و سفید در هر زمان کلاسیک و دراماتیک است و در لباس رسمی مردانه حالت زیبایی به اندام می بخشد. در لباسهای نو هیچ چیزی جهانی تر از سیاه اصل با مروارید نیست. سیاه وقتی با رنگ های درخشانی مثل قرمز یا صورتی سیر ترکیب می شود، خاطره انگیز و جوان می شود. رنگ های کلاسیک: ترکیبات رنگی کلاسیک بر قدرت و اقتدار دلالت دارند. آبی سیر رنگ اصلی در هر گروه کلاسیک رنگ ها را تشکیل میدهد. این رنگ ها احساس مسئولیت و اعتماد را القاء می کنند. این رنگ در لباس افسران نیروی دریایی و افسران دربار بر اشرافیت و اقتدار در ظاهرشان دلالت دارد. این رنگ در ترکیب با قرمز و طلایی ملایم تر شده ، اما هنوز ثبات و قدرت را القاء می کند. اکثر پارچه و لباس های جین به رنگ آبی کلاسیک هستند. حس خلوص : سفید رنگ مایه ای است که خلوص، پاکی و کلاس را تعریف می کند. سفید امیدوار کننده است و القاء گر خوبی و حقیقت. سفیدهای سرد انعکاس دهنده ی پاکیزگی یخی هستند. به خصوص وقتی با آبی های کم رنگ و سبزهای آب معدنی ترکیب شوند، تنالیته های گرم تری از سفید را به وجود می آورند که نشان دهنده ی آسایش و تهذیب است. وقتی سفید با رنگ قهوه ای روشن (بژ) ملایم ترکیب شود، به چشم آرامش می دهد. ظرافت: در ترکیبات رنگی که دلالت بر ظرافت و لطافت دارند، فقط از کم ترین رنگدانه استفاده می شود. پارچه های کتانی، ابریشمی، پشمی و مخملی لطیف در تنالیته های کرم رنگ القاء کننده ی اثری راحت و توانگر برای ایجاد یک حالت کلاسیک هستند. رنگ های سیاه وسفید دید معصومانه و جوانی به شخص می دهند و در حالی که به بالغ شدن اشاره می کنند، همراه با تلألؤ و درخشش هستند. رنگ قرمز نیز احساس جوانی را نشان می دهد. رنگ سفید در کنار ترکیبات رنگی شخصیت خود را از دست میدهد و رنگ سیاه باعث جلوه گری بیش تر رنگ مجاورش می شود، زیرا تضاد رنگی بین آن ها باعث جلوه گری حداکثر رنگ می شود. طرح هایی از لباس که رنگ روشن و لطیفی دارند، نگاه معصومانه و رومانتیکی به شخص میدهند. وقتی رنگ سفید را با رنگ های دیگر ترکیب می کنیم، رنگ جدیدی با خاصیت جدید به وجود می آید که نه دیگر خاصیت رنگ سفید را دارد و نه رنگ قبلی خود را و ایجاد حالت جدیدی می کند که بستگی به مقدار ترکیب دارد و در مورد رنگ مشکی نیز همین صادق است. حس آرامش ، ملایمت و نرمی : ترکیبات خاکستری یا ته رنگ های روشن شده ای از آبی ، آرامش، استراحت و سکون را نشان می دهند. مانند رنگ های سرد و سایه هایی از صورتی و آبی کم رنگ. افزودن اندکی رنگ زنده و گرم به این ترکیبات به آن ها پویایی و تحرک می بخشد. "در لباس هایی که ساده و ملایم هستند، استفاده از کمی رنگ متضاد و مناسب، به آن هیجان بصری می بخشد و یک ترکیب زیبا و فرح بخش به وجود می آورد و فرد را به صورت غیرمنتظره ای جداب تر جلوه می دهد. بر خلاف ترکیب های انرژی زا، ترکیبات ملایم یا خاکستری شده تضاد کمی دارند. اضافه کردن حداقل خاکستری و سفید به رنگ های زنده و برجسته در لباس، شکل های متنوع، ملایم و لطیفی ، مانند آبی های خاکستری شده و سبزه های تیره شده ایجاد می کند."(عابدینی،1390، 112) لباسهای معمولی با رنگ سبز یا زرد موجب جلب توجه می شوند.پیراهن یا ژاکت آبی تیره رنگ می تواند علامت قابلیت اعتماد باشد. در لباس ورزشی بهتر است از رنگ های تیره یا روشن استفاده شود و از تن خاکستری در این رنگ استفاده نشود. چون احساس خستگی در ورزشکار بوجود می آورد. لباس سراسر قهوه ای ممکن است شیک بنظر برسد اما خسته کننده و یکنواخت خواهد بود. افزودن کمی رنگهای سرد با گرم مانند زرد طلایی یا سبز باعث درخشانتر شدن ظاهر و فرایندهای شما خواهد شد. اگر شخصی لباس سفید استفاده کند و در آن از رنگ های دیگر استفاده نکند و ست کامل از سفید بپوشد نوعی اعتماد به نفس شخص را نشان میدهد، ولی اگر اندکی تزلزل در شخص وجود داشته باشد، حتی به اندازه یک خط باریک از رنگ دیگر در لباس خود استفاده می کند. انتخاب رنگ لباس در انتخاب یک لباس مناسب، رنگ یکی از مهم ترین عوامل به شمار می رود. رنگ ها به آسانی قادرند اندام را چاق تر و کوتاه تر یا بلندتر و لاغر تراز آنچه هست نمایان سازند و حتی روی پوست و مو اثر بگذارند ، معایب بدن را بپوشانند و اصلاح کنند و محاسن اندام را جلوه گر سازند و فرد را زیبا تر و برازنده تر نشان دهند، مشروط بر اینکه درست انتخاب شده باشند. و حتی رنگ در مکانی که از لباس می خواهیم توجه بیننده را جلب کند، بسیار حائز اهمیت است. "رنگ لباس وقتی متناسب است که موجب درخشیدن پوست صورت و موی سر بشود و همچنین خصوصیت فیزیکی فرد را بهبود بخشد و محاسن اندام را جلوه گر کند و معایب آن را تا حد امکان پوشاند." (همان ،115) رنگ ها اگر با سن و شخصیت شخص مورد استفاده هماهنگی داشته باشد، اثرات روانی خوبی، هم در بیننده و هم در پوشنده آن لباس خواهد گذاشت. رنگ های زنده نظیر فیروزه ای ، پرطاووسی ، بنفش تند ، زرد و... برای افرادمسن مناسب نیستند و نوعی جوانی کاذب و نامطبوع ایجاد می کنند و از طرفی به علت جالب بودن این رنگ ها ، توجه بیننده بیش تر متوجه چهره فرد می شود و خطوط شکسته آن را بیش تر نمایان می کند. البته استفاده مختصری از این نوع رنگ ها ضمن رعایت تناسب با طرح پارچه و مدل لباس، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه خوشایندتر نیز خواهد بود. رنگ لباس در رفتار افراد تأثیر گذار است. بطور مثال اگر بین دو نفر بحثی بوجود آید، اگر طرف مقابل پوششی با رنگ تند و هیجان انگیز داشته باشد، چه بسا دعوایی شروع خواهد شد. در حالیکه اگر رنگ های سرد و ملایم مانند آبی و ترکیبات آن استفاده کنیم، خواهیم دید که مشاجره بخوبی پایان می پذیرد و این تنها بخاطر تأثیر رنگ بر رفتار است. رنگ های مناسب لباس در فرهنگ ایران "رنگ لباس هر چه روشنتر، بهتر.یعنی هر چه رنگ لباس به طرف سفیدی وروشنائی متمایل باشد مفیدتر است مگر در شرایط خاص و متناسب با امکانات و مقتضیات، مثلا در زمستان و در هوای سرد فصلی یا منطقه ای، همانطور که انتخاب لباس ضحیم پشمی ضروری و مناسب حال است، انتتخاب لباس سیرتر و متمایل به سیاه نیز ضروری است، زیرا رنگ های سیاه و سیر به جهت جذب کلیه اشعه نورانی بخود، اشعه گرمابخش را نیز حفظ کرده و گرمای ویژه لباس خودبخود بالا می رود و نیز مانع پخش و اتلاف بیجای تشعشعاتت حرارت غریزی بدن می شود و در مواردی حتی لباس مشکی و سیاه می تواند در مبارزه با سرما موثر تر باشد. "(صبور اردوبادی، 1368،ج2 ، 87) از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمودند:"اِلبسوا البَیاضَ فانَّهُ اَطیبُ و اُطهَرُ و کفِنّوا فیه مَوتاکم". جامه سفید بپوشید که آن نیکو ترین و پاکیزه ترین رنگ هاست و مردگان خود را نیز در آن کفن کنید. در احادیثی که مطالعه کردم متوجه شدم که لباس پیامبر اکرم (ص)، امام علی و امام جعفر صادق و امام محمد باقر علیهما سلام، در مورد لباس سفید سخنانی داشتند و اکثرا از لباس سفید استفاده می کردند. بطور کلی از نظر اسلام بین تمام رنگ های مختلف، بهترین رنگ برای لباس، در درجه اول، رنگ سفید و سپس رنگ های مفرح شاد است. از نظر جسمی و روحی پوشاک سفید و سیاه دو اثر متفات و بلکه متناقش دارند که برحسب شرایط سنی و فصلی و وضعیت مزاجی و موقعیت فردی و اجتماعی دارای آثار و نتایج مختلف و متفاوت است. می توان لباس با رنگ سفید را به عنوان وسیله دفاعی بسیار مهم در برابر گرما بحساب آورد. "بموجب اخبار و روایات ، پس از رنگ سفید، رنگ های روشن زرد و سبز از نظر پیشوایان اسلام بهترین رنگ ها برای پوشاک معرفی گردیده است. گویند پیامبر اکرم (ص) قبای سبز رنگی داشتند و رنگ سبز را دوست می داشتند. نقل شده است که گاهی حضرت امام رضا (ع) رداء کبود و نیلی رنگ می پوشیدند. این مطلب در زندگانی حضرت سجاد (ع) نیز نقل شده است."(همان،96) رنگ سیاه و تاریکی، برعکس نور و سفیدی، رنگی است صامت و مرده و غیرفعال وبیننده را نه تنها تحریک نکرده و به فعالیت عمومی روانی و جسمانی وادار نمی کند، بلکه از فعالیت طبیعی و عادی او نیز کاسته و یا در مواردی متعادل می سازد و کم کم ایجاد کسالت و رخوت و بیحالی می کند. (همان ،97) حال باید دید با این خصوصیاتِ رنگ مشکی، پوشاکی که امروزه استفاده می کنیم و به عنوان لباس سنگین در بین مردم معروف شده است، رنگ مناسبی برای بانوان است یا نه. نگاه مثبت به رنگ مشکی  در بررسی فرهنگ ملل، بهتر است سراغ غرب وشرق برویم که تفاوت‌های فرهنگی بسیار متفاوتی با هم دارند، جالب آنکه در حوزه رنگ مشکی اشتراکات زیادی وجود دارد. در انگلستان و فرانسه رنگ مشکی رنگ اشرافیت است. از قصرهای نجبا که با سنگ‌های مشکی ساخته شده تا حتی وسایل داخل خانه که از رنگ مشکی متالیک استفاده می‌شود. رنگ مشکی رنگ اشرافیت، بزرگ منشی و نجیب بودن است. در شرق بدلیل اورینت بودن و در معرض نور بودن بیشتر تمایل به رنگ‌ سفید و رنگ های روشن است، اما باز می بینیم که در همان مناطق هم، در ورزش‌های رزمی جز در یکی دو مورد، رنگ مشکی، رنگ کمربندی است که برای کسی که به بالاترین درجه رسیده، یعنی درجه استادی داده می‌شود. در رنگ مشکی همچنین برکناری از دنیا و نه گفتن به دنیای مادی را می‌توان دید. در دنیای مسیحیت در لباس کشیش‌ها، راهب و راهبه‌ها این رنگ، نماد نه گفتن به دنیای مادی و در واقع نماد رهبانیت، زهد و کناره‌گیری از دنیاست و در آن بار تقدس به چشم می‌خورد. رنگ مشکی رنگ دانایی برتر است. در غرب، رنگ ردای قضات و وکلا، هنوز مشکی و یا سرمه‌ای بسیار تیره است. به این معنا که «او می‌داند و بایستی به دانایی او اعتماد کرد.» در واقع این بار مشکی نمادعلو و برتری در حوزه علم است. در دنیای اسلام هم در مکه، نه تنها رنگ پرده خانه خدا، که در طول تاریخ رنگ و مدل آن تغییر کرده، بلکه سنگ‌های کعبه هم که به دستور خدا ساخته شده است، از سنگ‌های سیاه رنگ است. در واقع این مفهوم تقدس و عظمت، نه تنها مفهوم القایی، بلکه از مفاهیم واقعی رنگ مشکی است. رنگ مشکی در یک نگاه دیگر رنگ وقار و اقتدار و از رنگ‌های صامت است که نگاه را سریع به سمت خود جذب نمی‌کند. از هنگام نزول آیه جلباب، زنان با پوشش تیره در جامعه حضور می‌یافتند و رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز آنها را نهی نمی‌کرد و این نهی نکردن رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ خود بیانگر مقبولیت این عمل است؛ چنان که در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است که فرمودند: «لباس سیاه مکروه است مگر در خَف، عمامه و عبا» (وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج 8، ص 382) و خف نوعی کفش چرمی است. این، نشان دهنده آن است که استفاده معقول از رنگ سیاه، نه تنها مکروه نیست، بلکه پسندیده و مورد قبول خدا، رسول( ص) و ائمه (ع ) می‌باشد. البته رنگ سیاه به عنوان زمینه و متن زندگی، هرگز پسندیده نیست و اسلام نیز آن را قبول نمی‌کند و در برابر آن، رنگهای باز و روشن و فرح بخش را توصیه می‌کند، امّا از این که این رنگ در حاشیه متن اصلی و دائمی زندگی به کار رود، مانع نمی‌شود؛ بلکه بعضاً ترغیب هم می‌کند. باید ها و نباید ها در رنگ لباس از دیدگاه اسلام به نظر مى رسد که اسلام در وهله اول در مورد بهره گیرى از تمامى رنگهاى طبیعى ـ حتى سیاه ـ نظر مثبت دارد و حکم به حرمت و یا کراهت استفاده از هیچ رنگى را صادر نکرده است، مگر در موارد ذیل: 1ـ اگر رنگى مخصوص و یا ترکیبى از دو یا چند رنگ به سبک و فرمى خاص، شعار و علامت دشمنان اسلام و یا گروهى از آنان ـ گرچه در مقطعى از زمان باشد ـ تا وقتى که آن رنگ و یا ترکیب مخصوص به عنوان ویژگى آن گروه است، استفاده از آن جایز نیست. براى مثال در روایتى مى بینیم که امام على ( ع ) استفاده از پوشش سیاه را به این دلیل که لباس فرعون بوده، نهى فرموده است. 2ـ اگر کسى با استفاده از رنگ و یا ترکیب خاصى از رنگها و علامت ها خود را انگشت نماى دیگران کند و به اصطلاح اقدام به پوشیدن لباس شهرت نماید، دچار عمل حرام شده و بایستى از آن دورى ورزد. 3ـ برخى از رنگ ها اثر روحى و روانى نا مطلوبى بر انسان ـ گرچه در مقطع و یا مقاطع خاصى از زمان ـ و یا بر اعمال عبادى او مى گذارند که بشر ممکن است از فلسفه و حکمت آنها بى اطلاع باشد. براى نمونه استفاده از لباس سیاه در نماز و اعمال حج و عمره این گونه است. همچنین پوشیدن لباس زرد و زعفرانى، بلکه به طور کلى لباسهاى رنگى در نماز، خوشایند نیست و کراهت دارد. 4ـ رعایت شؤون اجتماعى اسلام و عرف مذهبى ایجاب مى کند که انسان از پوشیدن لباسهاى رنگینى که سَبُک و زننده محسوب مى شوند، اجتناب نماید و براى هر جایى پوشش خاصى داشته باشد و از هر نوع لباس زیبایى در انظار عمومى بهره نبرد. با توجه به روایت های بسیار در کراهت رنگ سیاه، چرا زنان مسلمان از دیر باز، این گونه رنگ را برای چادرشان انتخاب کرده اند؟ "برای رسیدن به عفاف و پوشش کامل، برعایت مجموعه ای از موارد، لازم است. چه بسا فردی دارای پوشش است ولی به جهت اینکه رنگ مناسب را در پوشش خود رعایت نکرده است، نمی توان آن را پوشش کامل نامید. زیرا خود رنگ اگر متناسب با فطرت و فرهنگ مورد قبول جامعه نباشد و زننده و جلب کننده نظر نامحرم باشد، آدمی را به عفاف و پوشش کامل نمی رساند. از آنجا که رنگ سیاه، کمتر توجه دیگران را بر می انگیزد، به همین جهت است که زنان مسلمان از دیرباز، رنگ سیاه را برای پوشش بیرون از منزل و در حضور نامحرمان استفاده کرده اند."(رفیعی-شریفی،1389، 90) در اینجا تعاریفی از رنگ های دیگر در اسلام از دیدگاه شهید دکتر سید رضا پاک نژاد را خواهم آورد و نکته مهم اینکه دلیل انتخاب هر رنگ را بخصوصیات روحی و روانی فرد نسبت داده است که دلیل انتخاب آن رنگ از دید طرف چه بوده است. و حتی به بعضی از خواص درمانی رنگ ها اشاراتی نموده اند. با اینحال استفاده درست و منطقی و بجا از رنگ می تواند اثرات آن را چندین برابر کند که این نکته مهم در طراحی لباس را باید مد نظر داشت. این قسمت از بحث را بصورت گزیده ای از کتاب آن شهید بزرگوار، جلد هجدهم، آورده ام. امید است توانسته باشم حق مطلب را ادا کرده باشم. سبز: کسی که در برخورد اول رنگ سبز را انتخاب می کند، اغلب مهربان و صمیمی است و از تعادل روحی برخوردار می باشد و اگر با فکر و تامل آن را برگزید، روشن بین و متکی بنفس بوده، با خرافات بد است و در صورتی که از رنگ سبز بدتان می آید ، اراده ای ضعیف داشته ، احساس تنهائی کرده و برنامه سردرگمی دارید. زرد:دومین رنگ قرآن ذکر شده است. رنگ خوشخوئی و خوشحالی و گرم کنندگی است(اصولا رنگ های روشن خوشحالی بخشند)، رنگ روحانی و ایده آل و فیلسوفی و تحریک کننده فکری و آرام کننده برخی حالات عصبی است. اگر روشن باشد، نگاه به آن سرورآور و خوشحالی بخش است و اگر به نارنجی تمایل یابد ، اثر گوارشی نیز دارد و درخشنده و تابان و هیجان انگیز و مسکن بوده و نبض را به آرامی زیاد می کند. اگر رنگ زرد را دربین رنگ ها بدون تامل انتخاب کردید، می گویند در کارهای خلاقه موفقید و حس ابتکار در شما زنده است و از نیروی تخیل فوق العاده ای برخوردارید و در صورتی که فکر کردید و زرد را در میان رنگ ها برگزیدید ، نسبت به دوستان خود مهربان و صدیق بوده، اما همیشه باید شما را تشویق و تائید کنند و کمی هم ترسو می باشید. اما چنانچه از رنگ زرد بدتان می آید ، معلوم می شود به جای فکر عمل می نمائید و به همه چیز خوش بین بوده ، از زندگی لذت می برید. قرمز: نیروبخش، محرک، فعال، سمپاتیکی است. به کار می برد، بر می انگیزد ، خلق می کند، اما اعمال هیجانی را، تسکین دهنده برخی بیماریهای پوستی است، هیپراستزی و حساسیت زیاد قوای بیمار را بالا می برد، اشتها را مرتب می کند، هضم را تنظیم می نماید، در آبستنی موثر است، گرم کننده بوده، در مجاورت قرمز تمایلات احساسات حمله آمیز بوجود می آید، قرمز افزایش می دهد کشش عضلات را و افزون می نماید فشار خون را ، اما تنفس را کمتر می سازد. قرمز رنگ جوهر زندگی و عمل بود و اثر نیرومندی بر مواد طبیعت انسانی دارد. قرمز همسالگانش خون مادون قرمز که در پوست نقوذ می کند – کشش عضلات را افزوده و فشار خون و تنفس را هم اندکی زیاد می نماید. اگر با انتخاب اول یعنی بطور غریزی آن را خواستید، بی اندازه تابع احساسات آنی خود هستید. اگر بعد از تفکر انتخاب کردید، قوه تخیل خوبی دارید، اجتماعی بوده و مورد پسند جنس مخالفید. اگر مخالف آن رنگ هستید، زود با اشخاص مانوس می شوید و احساساتتان زود جریحه دار می گردد و همیشه می ترسید. سفید رنگی است ملیح، براق و جون تمام اشعه را رد می کند ، گریزاننده میکرب ها علامت پاکی ظاهر و باطن است، همان گونه که رنگ زرد پشه ها را فراری می دهد و مگس ها از آبی خوششان نمی آید. اگر سفید را بدون فکر انتخاب کردید، شخص حساسی هستید و در صورتی که با تامل برگزیدید ، صفای باطن شما را می رساند و اگر از آن بدتان می آید، موجب شگفتی است کسی تا کنون از آن بدش نیامده. سیاه: رنگ سبک ، غلط انداز، افسرده کننده و نماینده پنهان داشتن است. اگر آن را انتخاب کردید ، بین آنچه هستید و آنچه میل دارید بشوید زیاد فاصله است. زندگی ناهمواری دارید. احساساتی هستید، اما رازدار و مهربانید. اگر با تامل آن را انتخاب کردید، امور اسرار آمیز خود را جلوه می دهید و در صورتی که از رنگ مشکی متنفرید ، حتی به زندگی حیوانات هم ذیعلاقه اید. آبی : ضد درد، استراحت بخش ، مسکن، مخصوصا برای دردهای عصبی و هیجانات است. برای وسواسیها و دیوانگان و تبداران و بی خواب ها مفید است، نقش سرد کنندگی دارد، تمایلات بهتر خالصانه می شوند ، رنگ با طراوت و شفافی است که نمی توان آن را در تنگنایی متمرکز ساخت، کشش عضلانی کاهش می یابد، لذا برای فشار خونی ها خوب و آرام بخش نبض و تنفس بوده، آرامش درونی و ضمیر باطن می دهد. رنگی است محافظ، حساس ، جدی ، دقیق و دوراندیش و تعدیل کننده ، ترشح چرک را کاهش می دهد. آنتی سضتیک است، بر رماتیسمی ها اثر خوبی داد، زیاد در جلو آن قرار گرفتن ضعف و خستگی بود می آورد ، پشه ها جاذب آبی و مگس ها از آن گریزانند (برخی هم عقیده دارند انقباض عروق داده ، فشارخون را بالا می برد). اگر به آسانی آن را انتخاب کردید، شخص محتاطی هستید و در صورتی که با تامل برگزیدید ، باهوش و احساساتی بوده و به عقاید دیگران در مورد خود بسیار اهمیت می دهید و تنفر شما از رنگ قلمداد شده ، علامت اهمیت دادن به آزادی خودتان است و کمتر موفق به کنترل اعصاب خود می شوید. نارنجی : اثر آن بر گوارش اثبات شده ، حرارت بخش و تابان و درخشنده است. مهیج و آرام کننده می باشد، هم مسکن است و هم هیجان بخش ، تحریک کننده احساسات بوده و به سبکی و آرامی نبض را زیاد می نماید، روی فشارخون اثری ندارد، رنگ مستعدی برای زندگی است. دوست داشتنی بوده، خوشحالی می دهد و تحریک زیاد با آن ایجاد خستگی می نماید. اگر بزودی انتخاب کردید، کنجکاو و پر انرژی و با نشاطید و خوش بینی و جاه طلبی زیاد دارید. در صورتی که با فکر برگزیدید فلسفه خاصی دارید. زندگی کردن با شما آسان است و در صورت تنفر از آن ، سخت گیر و زندگی را جدی تلقی کرده، از اعمال خودتان نیز گاهی انتقاد می نمایید. بنفش: ضد درد بوده، رل سردکنندگی دارد. ضعف و مالیخولیایی بوجود می آورد. روی قلب و ریه و رگ های خونی موثر است. مقاومت منی را زیاد و فعالیت جنسی زن را افزایش می دهد. ارغوانی: آرام بخش و خون آور و با ابهت و جلال می باشد. اسرار آمیز، آرتیستی ، خشنود کننده، انتقادی ، دمدمی است. خاکستری: آرام ، حساس ، محافظ است. انتخاب آن در وهله اول نشان می دهد به همه کس و همه چیز سوء ظن دارید و از درآمد خود کمتر خرج می نمایید، ولی در برابر ناملایمات تحمل عجیبی دارید و اگر با تامل آن را برگزیدید، به توجه دیگران نسبت به خود بی اعتنائید. و تنفرتان از آن نشان اینست که غم پنهانی دائمی احساس می نمایید و در درون شما احساس نارضایتی عمیقی وجود دارد. پروفسور مات لارسین (Mattlarsin) پزشک روانشناس معروف که از شاگردان زیگموند فروید بوده و رئیس بیمارستان روانی شیکاگو می باشد، عقیده دارد رنگ خاکستری مخصوص زنانی است که شوهر دارند یا مایلند هرچه زود تر همسری انتخاب نمایند و این قبیل زنان همسر با وفائی بوده و خانه دار و مادر خوبی می باشند. رنگ زرد مورد علاقه زنانی است که تحولات را دوست دارند، آن هم در تمام شئون زندگی ، نه تنها برای انتخاب مد. از زندگی یکنواخت بیزارند در اجتماع بسیار گرم شادابند و از شرکت در محافل مردان لذت می برند. خنده و معاشقه بیشتری دارند. حتی اگر از آنها به دروغ تمجید شود خوشوقت می شوند و لذا چنین زنان برای مردانی که طالب انزوا و راحتی می باشند، خوب نیستند. زنانی که رنگ گل یاسمن را دوست دارند پرتوقع بوده و اغلب میهمانی دارند یا میهمان می شوند. رنگ سفید را زنان جاه پرست دوست دارند و اغلب دوست دارند همسر صاحبان مقام و ثروت شوند. لباس آبی را زنانی دوست دارند که درصدد جلب محبت شوهرشان می باشند و زیاد به نوازش و محبت نیازمندند و اگر بفهمند شوهرشان به دیگری تعلق دارد کباب می شوند. بسیار حساسند و مردانی که نمی توانند در زندگی وفادار بمانند، باید از ازدواج با چنین زنانی خودداری نمایند. رنگ قرمز برای اهل عشق و زنانی که تمایل جنسی فراوان دارند و حتی ابا ندارند که تمایل جنسی آنان شناخته گردد، آن را دوست دارند. زنان مذکور شاد و خرم و خوش برخوردند. لباس های رنگی و روشن تبلیغی که هم اکنون در جامعه فرانسه بر ان تأکید میشود، این است: «زندگی خیلی کوتاهتر از ان است که لباس های غم انگیز بپوشیم!» مدهای مختلف یکی پس از دیگری با مخلوط کردن غیر طبیعی رنگها رواج می یابند. در این میان ،دو تناقض آشکار از نظر کسی که از رنگ درمانی آگهی دارد در این رابطه بچشم میخورد که عبارتند از: رنگهای تند و گرم، در طول تابستان رایج می شوند (سرخ، نارنجی، زرد)، در حالی که باید در زمستان مورد استفاده قرار گیرند. رنگ های تند و زننده که آنها را امروزه بیشتر افراد برون گرا می پوشند، باید لباس هایی باشد که اشخاص مالیخولیایی و یا دارای فطرت رطوبی برای موزون ساختن خلق وخوی خود از آنها استفاده کنند. در اینجا به تأثیرات رنگ های لباس در هند اشاراتی می کنیم که در زمینه فعالیت های زندگی مطرح شده است. چه خوب می شود که طراحان ما به این نکته توجه کرده و از آن در ارائه پوشاک بهتر استفاده کنند. «لباس سرخ»:برای دوره های کوتاه مدت نظیر مسابقات ورزشی که نیاز به انجام تلاش و کوشش زیادی دارند،وجهت تحریک اشتها و داشتن نیروی مبارزه در تمام زمینه ها قابل استفاده است. «لباس زرد»:برای تقویت اعصاب و مغز مثلاً در دوره های امتحانات. (لباس های زرد رنگ را برای بچه های بیش فعال می توان استفاده کرد. چون باعث تمرکز حافظه آن ها می شود.) «لباس نارنجی»:برای متمرکز ساختن ضمیر آگاه بر جسم، احساس خوشایند داشتن ،سرحال بودن و افزایش نیروی جنسی. «لباس سبز یا خاکستری»:این لباس هارا باید در دوره های شدید ناراحتی های هیجانی یا عاطفی مورد استفاده قرار داد.در این حالت باید از رنگ سبز خالص استفاده کرد اما نباید این لباس را به مدت طولانی پوشید. «لباس آبی یا بنفش»:برای آرامش یافتن و گشاده رویی نسبت به دیگران مناسب است. ولی مراقب باشید،پوشیدن دایمی لباس های آبی باعث ایجاد خستگی مزمن،سوء هاضمه و یبوست مزمن میشود «لباس سفید»:به دیگران امکان میدهد تا شما را همان گونه که هستید ببینند. درست مثل این که شما را کاملاً واضح و آشکار هستید. بهتر است این را نیز بگوییم که رنگ هایی که شما در لباس های خود از آن استفاده میکنید (و همین طور تار و پود این لباس ها) باید طبیعی باشند (گیاهی یا معدنی) تا از تداخل الکترو مغناطیس ها با انرژی بدن شما جلوگیری شود (مواد طبیعی نظیر کتان، پنبه، ابریشم، نخ، چرم و غیره..) نکته بسیار جالبی که در مورد کاربرد رنگ در اینجا ذکر شد این است که در تمام آن ها مدت استفاده از رنگ ها را هم باید مد نظر داشت و استفاده طولانی می تواند ضررهایی داشته و برعکس عمل کند. باز هم یک نکته را نباید فراموش کرد که مدت استفاده آن به مکان و مناطق جغرافیایی بستگی زیادی دارد. مثلا اثرات رنگ ها و مدت استفاده از آن در کشور هند به خاطر حرارت زیاد و قرار گرفتن مردم آن کشور در نور خورشید بطور مستقیم با منطقه سرد سیر متفاوت است. استفاده از لباس و رنگ هایی که در یک جامعه عرف می شود، خود بحث جداگانه ای در مورد رنگ ها و لباس های اسلامی دارد. مثلا پوشیدن لباس ها رنگیِ روشن و سفید. به دلیل استفاده فراوانی که از این نوع پوشش میشود، دیگر نمیتواند موجب انگشت نما شدن افراد گردد و اگر چنین وضعیتی در کشور ما بوجود بیاید، مشکلی در پوشش، حتی با آن رنگ ها ایجاد نمیشود، اما با توجه به وضعیت موجود و این که عرف جامعه دینی ما، استفاده از لباس های دیگری را میپسندد، ما میتوانیم یکی از دو راه را انتخاب نماییم . یا باید عرف جامعۀ ایران را به گونه ای تغییر دهیم که پوشش با لباس های سفید و روشن، به عنوان شاخصه ای از زنان متدین به شمار آید و در پی آن، چنین لباس هایی موجب جلب نگاه های مسموم نشود و یا این که خود را با عرف موجود در کشورمان انطباق داده و از پوشش معمول در میان بانوان دیندار استفاده نماییم. به نظر می رسد حفظ پوشش اسلامی با همان شیوۀ موجود، میتواند انتخاب بهتری بوده، بدون این که مشکلی جدی در رشد و پیشرفت بانوان ایرانی برجای گذارد. اما اگر روزی فرا رسد و رنگ لباس نتواند عاملی تأثیرگذار در جلب توجه دیگران باشد، میتوان استفاده از آنها را بلا مانع دانست. با توجه به مطالبی که در مورد خصوصیات و تأثیرات رنگ بر روان و شخصیت انسان گفته شد، یک طراح لباس با اطلاع کامل از این خصوصیات باید طرحی را در شأن و منزلت یک فرد ایرانی – اسلامی طراحی کند و آن طرح آنقدر جذاب و مورد پسند جوانان این سرزمین قرار بگیرد که جوانان ما، طرح ایرانی را بر طرح غربی ترجیح دهند. و حتی ما باشیم که مد جهانی را تغییر می دهیم، نه اینکه خود تحت تأثیر مد قرار بگیریم. در اینجا بحثی که نیاز به توضیح می دانم، بحث شیک پوشی است که عامل مهمی در انتخاب پوشاک جوانان به حساب می آید. شیک پوشی حضرت رضا (ع) فرمود: يوسف (ع) لباس ديبا مى پوشيد، و شلوار زربفت به تن مى كرد، و بر تخت مى نشست، و اين كار در صورتى كه پول آن مورد نياز در مورد يكى از ضروريات زندگى باشد، مذموم است. حضرت على بن الحسين (ع) در تابستان دو لباس كه به پانصد دينار خريده مى شد، مى پوشيد، و در زمستان پوستين خز مى پوشيد، و در تابستان آن را به پنجاه دينار، فروخته و صدقه مى داد. می بینیم که امامان ما هم به شیک بودن لباسشان اهمیت میدادند، پس شیک بودن هم در دین اسلام مطرح است هم در بین مردم ایران. مردم ایران با فرهنگ شیک پوشی میانه ی خوبی دارند به نحوی که اغلب مردم ایران دوست دارند که همیشه شیک پوش باشند. یعنی به بیانی کمتر کسی پیدا می شود که با شیک پوشیدن مخالف باشد ، ولی آنچه که بسیار مهم است این است که کشور ما باید این فرهنگ را توسعه دهد. توسعه بدین معنا که مردم درجهت پوشیدن لباس مدنظر خود باید از لحاظ اقتصادی حمایت شوند. توسعه بدین سان که ما بتوانیم از لباس هایی که به رنگ شادی و به اصطلاح شاد آوری هستند ، استفاده ی بهینه نماییم. توسعه به این خاطر که رنگ دلمان و زبان فکرمان با رنگ لباسمان یکی باشد. در کل توسعه بدین گونه که به رنگ های سفید آبی، قرمز ، سبز، زرد ، نارنجی و دیگر رنگ های شاد آ ور نیز به مانند دیگر رنگ ها توجه لازم به عمل آید. یعنی اکثر افرادی که لباس های رنگارنگ می پوشند، به فراخور روحیه و افکار آنها نیست.به بیانی در برخی از افراد با اینکه سر تا پا لباسش سفید است ، ولی افکارش سیاه است و عکس این قضیه نیز صادق است ، چه این که در خیلی از افراد با این که سرتا پا لباس انها مشکی می باشد ، اما رنگ دلشان سفید است. یعنی به بیانی ما با یک نوع همسان سازی در نوع پوشش و افکار نیز برخورد نداریم. کما اینکه خیلی از افراد نیز نوع پوشش خود را بسیار دوست می دارند و البته پر و پا قرص نیز طرفدار انند ، اما از این غافلند که این نوع پوشش با شخصیت و منش فکری آنها تطابق و سر سازگاری ندارد. لذا جایگزین این مهم یعنی جایگزینی فرهنگ رضایت به جای فرهنگ تحمل از نکات بسیار اساسی است که البته در جامعه ی ما به وفور پیداست. فرهنگ رضایت بدین سان که ما به این نتیجه خواهیم رسید که یک نوع رابطه ی خوشایند و هضم شده در پوشش و اقکار و یا به اصطلاح همان باطن ما ایجاد گردیده است. تأثیرات فرهنگ شیک پوشی همان طور که از نام فرهنگ شیک پوشی پیداست ، این فرهنگ بعنوان فرهنگی می توان از آن یاد کرد که دقیقاً مقابل فرهنگ مندرس پوشی و یا ژنده پوشی بکار می رود. به بیانی وقتی می گوییم فلانی فردی شیک پوش و منضبط است، بدین گونه است که این فرد از فرهنگ ژنده پوشی به دور مانده و خود را با این نوع فرهنگ لازم، وفق داده است. از دیر باز فرهنگ لباس همیشه و گام به گام به همراه بشر بوده است و از مهمترین ویژگی های بارز و شخصیت ساز بشر به شمارآمده است. انسان از زمانی که خود را به عنوان موجودی ناطق و با فرهنگ شناخته و در جهت تکمیل شخصیت و منش انسانی خود گام برداشته، طبعاً لباس نیز به منزله ی احتیاج مبرم و مد نظر آن به حساب آمده است. لذا تردیدی نیست که وقتی از انسان به عنوان موجودی خلاق و پدید آورنده و صاحب فکر و کمال یاد می شود، از آن سو نیز همین انسان نیاز ضروری به مقوله ی مهمی بنام فرهنگ لباس مبنی بر نیل به ترقی و تعالی را در ابعاد انسانی می طلبد. مهم تر این که فرهنگ لباس یک زینت و البته پدید آورنده ی شخصیت ظاهری فرد است. یعنی به بیانی آنچه که بشر را در زندگی بعنوان موجودی برتر و با فرهنگ تر نسبت به دیگر موجودات نشان می دهد، همین فرهنگ لباس می باشد. در یک جمع بندی کلی می توان گفت که اکثر ایرانیان به فرهنگ شیک پوشی علاقه ی زیادی نشان داده اند و البته این فرهنگ نیز بعنوان مهمترین و مشهورترین فرهنگ در بین ملل مختلف نیز خویش را به نمایش گذاشته است. بنابرین وقتی صحبت از فرهنگ و تمدن یک جامعه به میان می آید، شاید می توان گفت مهمترین نقش این فرهنگ و تمدن را همین فرهنگ شیک پوشی بر عهده گرفته است که نیاز مبرم در روابط اجتماعی، برخورداری از فرهنگ شیک پوشی می باشد. و البته وقتی صحبت از فرهنگ شیک پوشی در بین جامعه است، طبیعتاً نوع پوشش و چگونه پوشیدن نیز بسیار مهم جلوه می نماید. نوع پوشش بدین معنا که فرد چه نوع لباس و یا چه نوع مد لباسی را برای استفاده در بین جامعه انتخاب می کند و البته رنگ و تیپ آن نیز بسیار اساسی است. چگونه پوشیدن بدین سان که این نوع شیک پوشیدن را در چه جاهایی بکاربرد. یعنی همانطور که ما برای هر فردی باید از ادبیات و یا به بیانی ساده زبان ویژه ای را بکار ببریم، دراین جا نیز نوع پوشیدن لباس در مجالس مختلف با فرهنگ های مختلف بسیار مهم است.البته اگر چه در خیلی از موارد بعضی از شخصیت ها با لباس های مختلف و رنگارنگ خود را در بین مردم ظاهر می سازند و از این نوع فرهنگ پوششی نیز استقبال می شود ، و به نظرشان این بهترین پوششی است که می تواند به آنها شخصیت اجتماعی بدهد، ولی بهتر است که نوع پوشش خود را با نوع پوشش فرهنگ کشورمان تطابق دهیم. بدین سان که مثلاً یک پزشک با این که نوع پوشش آن چه در محل کار و چه در بین جامعه پوششی خاص است، ولی در جهت رسیدن به فرهنگی بنام کاریزماتیک، همین فرد باید طرز لباس پوشیدن خود را با مردم در شرایطی که لازم است همسان سازد. مثلاً خود را با لباس کردی در بین مردم کردستان ظاهر نماید و یا خود را از نظر نوع لباس با مردم لرستان تطابق دهد. البته امروزه بعضی از لباس ها که با عنوان لباس شیک، در بین مردم ما جا افتاده است، لباس اصیل ایرانی نیست. بطور مثال کت و شلوار که از اروپا وارد کشورمان شده است. لذا از این منظر آنچه که از این ها مهمتر به نظر می آید ، همان رعایت فرهنگ شیک پوشی است که در هر فرهنگی و با هر فرهنگی در بین جامعه ایران موثر و لازم است. از این ها مهمتر تأثیر پذیری و انتقال فرهنگی فرهنگ شیک پوشی است. به طوری که امروزه اکثر کشورهای پیشرفته با این که از قدمت تاریخی ای هم در این خصوص بهره نبرده اند ، ولی نسبت به تبلیغ و ترویج فرهنگ شیک پوشی سعه ی صدر و تلاش مضاعف گذاشته اند ، به شکلی که امروزه ما با یک اشاعه ی فرهنگی در بین جوامع توسط همین کشورها برخورد می کنیم. ای کاش بتوان فرهنگ شیک پوشی را در راستای ارزشهای کشورمان قرار داد و به نحو احسن از آن بهره برد. فرهنگ شیک پوشی زینت و زیور و نماد سازنده ی یک کشور است. اقتدار یک جامعه را به تصویر می کشاند. فرهنگ شیک پوشی باعث می شود تا افرادی به نوع پوشش و یا لباس پوشیدن مردم ایران غبطه بخورند. وبا پوشیدن لباس ایرانی با روحیه ای آرام و آزاد در خیابان های ایران قدم بزنند. علاوه بر این موارد فرهنگ شیک پوشی نقشهای دیگری را نیز در بطن جامعه به معرض نمایش می گذارد. نقش هایی از قبیل ایجاد فرهنگ شادی و شاد آوری ، ایجاد اآرامش و رفاه در روح و روان مردم ، زدودن فرهنگ غم و کرختی در بطن اجتماع ، تراوش فرهنگ اعتماد به نفس در بین احاد جامعه، نهادینه کردن فرهنگ سلامت و مثبت نگری نسبت به خویش و جامعه ،شکل گیری نظم و انضباط در افراد که این مهم باعث می شود تا که افراد به روند و متد های زندگی توجه بیشتری داشته باشند. یعنی به بیانی نظم و انضباط مساوی است با مترتب کردن ابعاد زندگی. فرهنگ سازی و تأثیر گذاری این فرهنگ در بین افراد، یعنی فرهنگ شیک پوشی چون دارای ویژ گی های لذیذ و مورد توجهی است ، لذا به سهولت تأثیر خود را نیز در دیگران هم ظاهر می سازد و مهمترین نقش آن در بطن جامعه می تواند فرهنگ دقت و سرعت باشد که این دو نیز در شکو فایی هر چه بیشتر افراد در بطن جامعه بسیار کارساز و کارگشایند. جوانان مدگرا اعتماد به‌نفس پایین‌تری دارند. بیشتر جوانانی که تمایل به مدگرایی دارند از اعتماد به نفس پایین تری برخوردارند. البته توجه به این مسئله نیز مهم است که شیک پوشی و آراسته بودن یک امتیاز اخلاقی است و یک حسن محسوب می شود، اما مدگرایی با شیک پوشی تفاوت های بسیاری دارد. در اینجا به مقوله مد و محاسن و معایب آن و تأثیرات آن – که عاملی جداناپذیر پوشاک است- می پردازیم. تاریخچه مد این مد از کجا وارد زندگی ما شد؟ در سالیان اخیر، مد با استقبال بی سابقه ای از سوی جامعه جهانی مواجه شده است. امروزه ، مد تنها مسئله ای برای وقت گذرانی خانم ها و امرار معاش فروشندگان لباس نیست. حتی می توان با جرأت گفت که مد در پایان هزاره دوم بدل به یک عامل فرهنگی با اهمیت خاص شده است. ما امروزه توسط جدی ترین و وزین ترین روزنامه ها و مجلات از آخرین تحولات عالم مد مطلع می شویم (یعنی توسط همان مطبوعاتی که دقیقا تا همین بیست سال پیش پرداختن به مد را امری پیش پا افتاده و بی اهمیت تلقی می کردند). در حال حاضر چندین شبکه ماهواره ای بیست و چهار ساعته تنها اختصاص به نمایش سالن های مد، مانکن ها و نوآوری های جدید در عرصه طراحی لباس دارد. مد از بعد اقتصادی نیز حائز اهمیت است، در شرایطی که رویکرد عمومی به مد، هزاران فرصت شغلی جدید برای خیاطان، طراحان، روزنامه نگاران، عکاسان، مانکن ها متخصصین مد، آرایشگران ، مانیکوریست ها و پدیکوریست ها و... فراهم آورده است، عجیب نیست که در پایان قرن بیستم، مد را به همراه سینما موفق ترین صنعت هنری جهان به شمار آوریم. در این پژوهش قصد دارم با پرهیز از بیانی خشک و فنی، ضمن ارائه اطلاعاتی مفید از تاریخچه مد و لباس، روند تاریخی، فرهنگی و اجتماعی جوامع و ارتباط آن با فرهنگ پوشاک را تحت بررسی قرار دهیم. تأثیرات بعد از ورود مد چشم پوشی از مد، امری غیر ممکن است، اگر قرار باشد امسال رنگ سبز رنگ مد سال باشد، امکان ندارد که بتوانید بلوزی با رنگ بنفش در فروشگاه های طراز اول شهرتان پیدا کنید. یا اگر قرار باشد طرح چهارخانه، طرح مد سال باشد، پیدا کردن لباسی متناسب با طراحی راه راه در حکم کیمیاست. جالب اینجاست که این مد ها در نهایت از یک منبع واحد دیکته نمی شود و هیچ گاه توافق پنهانی برای ارائه مدل های لباس یکسان مابین شرکت های طراحی مد صورت نمی پذیرد. امروزه، با رواج گرایش های پست مدرنیته ، بایستی لفظ مد و دِمُده را با احتیاط بیشتر به کاربرد. اگر نگاهی به دهه بیست یا سی بیندازیم، کلمه نشانگان لباسی Dress Code را در زمانی که خانم ها و آقایان برای رفتن به تئاتر، سینما، پارک یا خرید از لباس های مختلف و متفاوتی استفاده می کردند، مشاهده میکنیم. اما امروزه دیگر کسی احساس نمی کند که برای رفتن به سالن سینما "باید" لباس خاصی بپوشد و برای رفتن به تئاتر، یک لباس خاص دیگر. در حال حاضر، روز بروز از تعداد موقعیت ها و مکان هایی که حضور در آن ها مستلزم برخورداری از پوشش خاصی است کاسته می شود. امروزه ، لباس های عادی و پوشش های معمولی برای هر زمانی و هر مکانی مناسب هستند. مردم در سرتاسر جهان، از شلوار جین، ساق پوش ها و مچ پوش های چرمی، تی شرت و کفش های ورزشی استفاده می کنند. حقیقت این است که در جهت تحقق آرمان دهکده جهانی، مد به نسبت مقولاتی چون ادبیات و هنر و فرهنگ پیشروتر و موفق تر بوده است. این امر شاید بیانگر این مسأله باشد که برخلاف تصور مردم مبنی بر انتزاعی تر شدن مدهای لباس، آن ها روز بروز به سوی یک فرم استاندارد و همه گیر حرکت می کنند. در طول تاریخ حیات اجتماعی مردم هر جامعه، خواه و ناخواه تغییر و تحولاتی در پوشاک به صورت یک رفتار فرهنگی عادی بارها روی داده است. این تغییر و تحولات برخی ناپایدار و موقت، و برخی دیگر پایدار و ماندگار بوده، و رفته رفته در زندگی مردم به صورت یک الگوی فرهنگی پذیرفته شده درآمده است. تغییر و تحول پوشاک در جامعه‌های دارای نظام طبقاتی شهری بیشتر و ریشه‌ای‌تر از جامعه‌هایی با ‌طبقۀ روستایی و عشیره‌ای روی می‌دهد. نظر زیمل در این زمینه این است که : تغییر و مد لباس را پدیده‌ای منحصر به جامعه‌هایی می‌داند که نظامهای طبقاتی آزاد دارند. به نظر او در جامعه‌های قبیله‌ای بی‌طبقه مد وجود ندارد. تغییر لباس و گرایش به تنوع و مد در جامعه‌های شهری نیز در آغاز در میان طبقات مرفه اشراف و اعیان جامعه رسوخ می‌کند و سپس درمیان طبقه‌های پایین شیوع می‌یابد. افراد قشرهای مختلف طبقات پایین برای همرنگ شدن با افراد قشرهای طبقات بالا سبک لباس را از آنها تقلید می‌کنند و به کار می‌بندند. تغییر پوشاک یا نو کردن لباس در حالی که اعضای یک طبقۀ اجتماعی را با هم متحد می‌کند، در همان حال آنها را از دیگران جدا می‌سازد. می توان نتیجه گرفت که وقتی یک نمونه از مد در گروه یا جامعه‌ای پذیرش عام یابد، دیگر نمی‌توان از آن با نام مد یاد کرد. روند تغییر شکل پوشاک ایرانیان از جنبه های گوناگون فرهنگی ، اعتقادی، اجتماعی و محیطی در خور بررسی های دقیق و موشکافانه است. رخدادهای تاریخی این مرز و بوم و تحولات عمیقی که در جریان این رخدادها رووی داده و تأثیر دائم یا موقت این تحولات به بررسی های بیشتری در زمینه های هنری، تاریخی و فرهنگی مردم ایران در مناطق مختلف نیاز دارد. تفحص در هر بخش و هر جنبه از این زمینه ها، اطلاعات تازه بسیاری را به دست می دهد که بی شک در شناخت هرچه بیشتر ما از خدمان و هم چنین تعیین و تبیین هویت تاریخی اهالی این سرزمین و وضع موجود آن نقشی انکار ناپذیر خواهد داشت. (متین،1383 ،89) باید توجه داشت که تأثیرات خواسته یا ناخواسته حوادث بنیادین و تکان دهنده در تاریخ کشور ایران، بر فرهنگ عمومی از جمله " نحوه پوشاک" مردم ما کم نبوده است. این عوامل عبارت اند از : وضع نظام طبقاتی قبل از اسلام ، تأثیر تعلیمات دین زرتشت و نفوذ پیشوایان مذهبی، سلطه یونانیان و حضور طولانی مدت فرهنگ آنان در ایران، تنوع کم نظیر اقوام متعدد و متنوع در این سرزمین، حمله اعراب و تحولات ریشه ای حاصل از آن، تأثیر متقابل فرهنگ ایرانی در فرهنگ جدید، تأثیر استیلای مقولان، ترکان، افغان ها، اروپاییان... و در دوران معاصر ، نقش ارتباطات ، فرهنگ غرب، سیاست گذاری ها و الزامات دولتی نظیر کشف حجاب یا برقراری مجدد آن پس از انقلاب اسلامی و امروزه، "دهکده جهانی" و تأثیرات شکرف آن بر جامعه. (همان،90) شاید از ابتدا در مورد جسم خود استباه فکر میکردیم.آدم و حوا پس از تناول درخت ممنوعه و از دست دادن پوشش خود ، برای حفظ کرامت انسانی خود،به سرعت خود را پوشانده اند.آنها می خواستند نشان دهند هنوز هم مهم ترین بخش وجود آنها همان روح است که از جانب خدا آمده است.پوشش مناسب باعث می شود توجه انسان در این جهان سطحی به حقایق معطوف گردد. این روزها از اینکه کسی به ما بگوید:«چه خوش اندام هستی!» خوشمان می آید و تشکر میکنیم. اما آیا آزادی ای که به دنبالش هستیم این است؟ ما به ارزیابی های سطحی دیگران خو گرفته ایم و کم کم احساس میکنیم جابجا شدنی هستیم(ظاهرمان را به جای خود حقیقی مان نشان دهیم.) شاید جای تعجب نباشد که اعتماد به نفس پایین عمومی ترین مشکل یک زن پست مدرن است. ما آنقدر عادت کرده ایم فقط به جنبه ی ظاهری خود توجه کنیم که تقریباً از خود حقیقی مان غافل شده ایم. یک زن عاقل ،در مصاحبه ی شغلی ، مثل خوانندگان و بازیگران هرزه لباس نمی پوشد مگر این که در شبکه ی پخش موسیقی و فیلم های مستهجن درخواست کار داده باشد. امروزه مردم عاشق آن هستند که اعلام کنند:«من هرطور که باشم،لباس می پوشم.» با این حال به ندرت حتی بی خیال ترین ادم را می بینیم که در خیابان با هوله ی پالتویی راه برود. یکی از طراحان لباس،گونه های لباس عروس زیبای بی استین را طراحی می کند اما هیچ گاه این تولیدات گران قیمت او در عروسی های شکوهمند و شاهانه دیده نمی شوند.در این گونه مراسم همیشه سنتی ترین لباس عروس ها استفاده می شود و اهمیت بانویی را نشان میدهد که آنرا بر تن کرده است.ایا دلیلش آن است که ملکه ها از بدن خود خوششان نمی آید و ازنشان دادن ان احساس راحتی نمی کنند؟» شاید اینطور نباشد. واقعیت این است که همه لباس میپوشند تا تصویری از خود به دیگران ارایه دهند و نه فقط برای راحتی اما معمولاً در زمینه ی گزینش این تصویر تأمل اگاهانه نداریم. امروزه میگویند هر زنی حق دارد هر طور که بخواهد خود را عرضه کند. اما از آنجایی که ما به مباحث سیاسی عادت کرده ایم،به ندرت بحث را فرا تر از دایره حق و حقوق می بریم. آنچه امروزه به عنوان پوشش اسلامی، در هر کشوری شناخته میشود، با توجه با آنچه در سنت های کهن آن جامعه بر جای مانده است شکل متفاوتی دارد.کشور هایی مانند چین،عراق ، سوریه،سودان و برونعی از جمله کشور هایی هستند که در آنها پوشش های اسلامی زنان کمتر تحت تأثیر تحولات دنیای مد قرار گرفته است و در اغلب این کشور ها زنان مسلمان پوششی را انتخاب میکنند که قدمتی بسیار کهن و دیرینه دارد و بنابراین هیچ گونه رد پایی از تحولات جدید دنیای مد و تنوع و گوناگونی در این نوع پوشش ها دیده نخواهد شد. با نگاه به تنوع و گوناگونی پوشش های اسلامی در کشور های مسلمان به این نتیجه میرسیم که در همه ی آنها یک ویژگی مشترک وجود دارد که همان پای بندی به قوانین دین اسلام است که در قالب لباسی شبیه به مانتو و روسری یا مقنعه به شکل پوشش کامل در آمده است و تنها تفاوت آنها نوع طراحی آن است. محمد پیروی خامنه روانشناس در این زمینه گفت: جوانی که از لحاظ درونی و وجود داخلی خود احساس کمبود می کند توجهش به بُعد بیرونی و ظاهرش بیشتر شده و درصدد جبران کمبود درونی خود به ظاهر خود بهای بیشتری می دهد و به مدگرایی تمایل پیدا می کند. پیروی خامنه در ادامه به نقش خانواده ها در بروز چنین مشکلاتی در بین جوانان اشاره کرد وابراز داشت: وجود چنین مشکلاتی تا حد زیادی به تربیت خانوادگی و اجتماعی آن ها برمی گردد. طراحان مد همواره درحال طرح ریزی برای مدهایشان هستند که این افراد یکسری از اقلام طراحی شده را به طور انبوه به عنوان مد سال به دنیا و بازار عرضه می کنند که از این راه پول چشمگیری به جیب زده و افراد دنباله روی مد تنها به عنوان یک مصرف کننده محسوب می شوند. این مدرس دانشگاه جهاد دانشگاهی با بیان اینکه جوان بی توجه به مد در درون خود احساس کمبود نمی کند گفت: بیشتر چیزهای مد شده تکراری از سال های گذشته بوده و یک روند ثابتی ندارد. برای پیشگیری از بروز چنین مشکلاتی در جوانان باید آموزش و پرورش، رادیو و تلویزیون الگوهای مناسبی را در این زمینه به افراد جامعه ارائه دهند. به عنوان مثال فوتبالیست ها و هنرپیشگان به عنوان یک الگوی مهم در جوانان و نوجوانان محسوب می شوند که رسانه های تصویری کشور باید در این زمینه توجه زیادی نشان داده تا این افراد مدل موی خاص یا مدل لباس خاصی را با حضورشان در جلوی دوربین به مردم تبلیغ نکنند. خامنه تصریح کرد: نیاز است تا در این زمینه در کشورما فرهنگ سازی صورت گیرد و با مشارکت جمعی والدین و جامعه در کنار هم، این گونه مشکلات برطرف شود. ما در کشورمان از فرهنگ غنی خوبی برخوردار هستیم که می توانیم با استناد به این فرهنگ غنی، مدهای زیبایی را به کشور ارائه دهیم که این کار به اجبار، شدنی نخواهد بود و نیاز به زمان و فرهنگ سازی دارد زیرا زمانی که یک مد و الگو به زور به افراد جامعه اعمال شود، ماندگار نبوده و بلافاصله بعد از کنار رفتن زور و فشار، بار دگیر افراد جامعه به مدگرایی و الگوبرداری مورد سلیقه خود می پردازند. فایده تحلیل مسأله مد اسباب و قضاوت شخصی افراد در خصوص مد و مدگرایی فراهم شود. شناخت معایب مد به راهکارهایی در خصوص کم کردن مشکلات و معایب مد برسیم کمک کوچکی در جهت تعیین استراتژی مقابله با مد جهانی محاسن مد از منظر شخصی، مد موجب افزایش شادابی و نشاط می شود. موجب تنوع می شود که این امر مطابق با فطرت آدمی است. نقش مهمی در ایجاد مشغله ذهنی دارد و به تبع آن مانعی بر سر راه ابتلای جوانان به ناهنجاری ها و مفاسد است. این موارد را میتوان از محاسن مد برشمرد. معایب مد اسراف: برای تولید محصول بخشی از منابع زمین مصرف می شود. و نیروی کار صرف شود. همه این هزینه ها صرف می شود تا محصول ایجاد شود. بهره وری زمانی اتفاق می افتد که از تمام عمر فیزیکالی این محصول استفاده شود ولی مد می آید و قبل از اینکه عمر فیزیکال محصول تمام شود و کاربرد آن تمام شود ، عمر ارزشی، فرهنگی محصول را تمام می کند. این در فرهنگ دینی ما اسراف است. لطمه ای به هویت های ملی وقومی و مذهبی و همچنین ارزش های خاص اقوام و ملت ها مد موجب تغییر فرهنگ پوشش در جامعه می شود. میدانیم که یکی از مهمترین داده های فرهنگ یک جامعه، فرهنگ پوشش است. افراد مختلف متناسب با شرایط اقلیمی و جغرافی اشان سبک و کار لباسی مختلفی انتخاب میکنند. وقتی از داشته تاریخی خود فاصله می گیریم ، آن فایده ای که لباس برای ما داشته کم می شود. مانند اینکه در کویر عمامه بر سر می گذاشتند، برای جلوگیری از تابش آفتاب و در جنوب برای جلوگیری از سوزاندن پوست صورت نقاب می زنند. با ورود مد و تغییر فرهنگ یک قوم، مردم آن قوم دیگر سراغ داشته های تاریخی خود نمی روند و بعضی از ارزش ها جایگاه خود را از دست میدهند. پدیده مد در شکل جهانی خودش یکپارچه می کند. از لحاظ اجتماعی بر عکس فواید مد که ایجاد شادابی می کند، در جامعه تفاوت رنگ در پوشش و سبک پوشش به لحاظ سلیقه متفاوت به واسطه تنوع شادی به جامعه می دهد، ولی وقتی مد مطرح می شود کل جامعه تحت تأثیر یک نوع رنگ و پوشش قرار می گیرد و تنوع را در جامعه نمی بینیم. بطوریکه شاید افراد یک جامعه از دیدن یک مدل و یک رنگ احساس خستگی کنند. موجب از بین رفتن تنوع در پوشش و کاهش نشاط و شادابی اجتماعی یک تعریف یکسان و غیر نسبی را از مفهوم زیبایی عرضه می کند. ما در انتخاب لباسمان یک مفهوم نسبی از زیبایی برخوردار هستیم. این مسئله یکی از مهمترین مسائل فطری و ذاتی انسان ها است. در واقع تنوع را از بین می برد و باعث می شود ، سلیقه فردی از بین برود. مثلا فلان لباس و رنگ در نظر ما زیباست و این نشان از شخصیت ماست، ولی همین لباس، به دلیل ورود مد و تغییر در افکار مردم که این لباس مد است، زشت به نظر آمده است و افراد بخاطر اینکه در نظر دیگران زیبا باشند، سراغ مدی میروند که مورد تائید همه قرار گیرند، در حالیکه خود آن لباس را نمی پسندند. یک نکته مهم: ما امروز در مقام انتخاب آزاد در خصوص پدیده مد نیستیم. امروز ما به عنوان عضوی از جامعه جهانی به این پدیده در جامعه خود مواجهیم. اگر با مسئله مد مخالف هستیم نمی توانیم امروز در مقابل آن ساکت بنشینیم و این عزم جدی تری را می طلبد که بتوانیم در مقابل آن ایستادگی باشد. چون توان ما محدود است ایستادگی ما باید با استراتژی باشد و باید معایب و چالش مد را بررسی کرد و دید که کدام از آن ها به شئون ما لطمه جدی تری می زند تا با آن در حد توانمان به مقابله برخیزیم. رفتارشناسی انسان در زمینه پوشاک و مد ما در تعریف مد می گوییم که مد الگوی فرهنگی است که از طرف بخشی از افراد جامعه برای مدتی مورد استفاده قرار می گیرد و پس از مدتی فراموش می شود، چون مد دیگری وارد می شود. از نظر رفتار شناسی اجتماعی، مدگرایی یعنی رفتار بر اساس الگو های رفتاری در زمینه های پوشاک، آرایش، پیرایش،راه رفتن، حرف زدن،روابط اجتماعی و چیدمان زندگی. هرجا که سبک زندگی ما عوض شود و از ایرانی اسلامی و اسلامی ایرانی منحرف شود، یک گرفتاری برایمان درست می شود و اینکه مقام معظم اسلامی تکیه دارندکه نوع زندگی به فرهنگ ایرانی اسلامی برگردد، همین است و اول از لباس و راه رفتن است. روی زیبایی طلبی انسان، گرایش به جذب و تکوین زیبایی در وجودش بوجود می آورد. حتی سرخآب و سفیدآب و سمبه در زمان هخامنشی بین بانوان رایج بود. یکی از ابعاد رفتاری و زیبا طلبی انسان در زمینه لباس و مقوله پوشاک است. کریستین دیور بزرگترین مدیست جهان می گوید : لباس مناسب لباسی است که از لحاظ رنگ، جسم و شرایط اقلیمی، سن و سال، شغل و راحتی انسان در لباس مناسب باشد. حال با این تعریف وقتی در خیابان ها راه می رویم چند مورد می توان از مناسب بودن لباس از نظر کریستین دیور پیدا کرد. این لباس های تنگ و خصوصا شلوارها باعث مسود شدن مویرگ ها شده و آهستگی گردش خون به بالا تنه و کم رسیدن خون به اعضای سلطان بدن مثل قلب، ریه و مغز و مشکلات دیگر و ما فقط به خاطر اینکه مد است می پوشیم. این بلایی است که به اسم مد، از نظر جانی برای ما ضرر دارد. قبلا اگر تکه ای از لباس ما پاره بود، از خجالت بیرون نمی رفتیم. ولی حالا اگر لباس سالم باشد، بیرون نمی آیند. پولی می دهند تا لباس پاره و رنگ و رفته بخرند و اسم آن را مد گذاشته اند. اگر ما به فرهنگ کشور خود اهمیت بدهیم، دیگر آنقدر راحت فرهنگ بی پایه و اساس کشورهای دیگر را بدون دلیل و منطق قبول نمی کنیم. بایستی از خود بپرسیم این لباس از کجا آمده است و بدون دلیل استفاده نکنیم. همانطور که تاریخ مصرف مواد غذایی را قبل از استفاده می خوانیم، ، باید فلسفه لباس را هم که می پوشیم بپرسیم. انسان اگر خودش مستقلا حرکتی انجام دهد قابل احترام است. چون نو است، مُبدع و و مبتکر است، ولی اگر دیگری کاری کرد و ما بدون دلیل تقلید کردیم، تقلیدی کور کورانه است. باید بدانیم لباس از نظر رفتاری چه نیازهایی را از ما بر طرف می کند؟ نیاز سرما، گرما،‌ پوشش، نیاز غریزه زیبایی طلبی و برتری جویی را. از لحاظ رفتاری، مد وسیله ای برای حس برتری جویی است. ما اینکار را می کنیم که اطرافیان ما بدانند ما مد را شناخته ایم و از جامعه عقب نمانده ایم. از طرف دیگر لباس وسیله شناسایی اقوام و ملیت هاست. اثر رفتاری لباس این است که به ما یادآوری می کنند که تو کردی، تو ترکی، تو بلوچی. جشنواره مد و لباس یکی از ضرورت های تاریخی و فرهنگی لازم برای کشور ماست. هرچند دیر است و قبل از اینکه ترک ها و چین ها بازار ما را قبضه کنند و باید 30 سال قبل اینکار را انجام می دادیم. و این لباس ها باید پوشیده شوند، نه اینکه فقط مردم بیایند و نگاه کنند. و در اینجا حمایت از تولید کنندگان داخلی است که اهمیت پیدا می کند. اگر دقت کنید، می بینیم که زنان ژاپنی قرن هاست که از کیمونو جدا نشدند. بعد از اینهمه پیشرفت که در دنیا داشته اند و هنوز در مراسم رسمی از کیمونو استفاده می کنند. ولی لباس های ما نه اسلامی است و نه ایرانی و نه اصالت دارد. نه شناسنامه دارد و نه فرهنگ و نه جغرافیا. همان طور که جامعه و سرما وگرما بر پوشاک و لباس اثر می گذارد، سرما و گرما اثر میگذارد، لباس هم بر محیط اثر می گذارد. بسیاری از پوشاک و نوع پوشش باعث شد، بعضی از انحرافات رفتاری در جامعه ما پیدا شود. اغلب دخترانی که در خانه جمع آوری و نگهداری دختران فراری هستند، از روابط خانوادگی و بد بودن رفتار پدر و مادر و پوششی که اینان به تن داشتند. باعث جلب توجه پلیس شده بود. بیماری خود نمایشی بیمارانی هستند که از نگاه کردن دیگران به خودشان لذت می برند. چه در پوشش و چه در رفتار. بعضی علامت های لباس و رفتار را جوانان نمی دانند، مانند خط انداختن روی سر، که علامت هم جنس گراهاست. علامت Playboy نشان مرکز زنان بدکاره در لندن است که بدون آگاهی جوانان ما از این علامت آن را روی لباس استفاده می کنند. کسی که لباس سنگین بپوشد روی رفتار آن اثر گذاشته و رفتار جلف از خود نشان نمی دهد. لباس باعث می شود کنترل رفتارهای خود را در دست بگیرد و تأثیر گذار باشد. هم مثبت و هم منفی. بعضی ها فقط به اسم خارجی لباس را می پوشند، مگر ترک ها لباس ایرانی می پوشند. که ما لباس آنها را بپوشیم؟ بسیاری از پوشاکی که به اسم ترک بفروش می رسد، در ایران تولید می شود و به ترکیه رفته، مارک ترک می خورد و برمی گردد و با هزینه های بالا بفروش می رسد. وقتی ما بهترین طراحان لباس و بهترین دوزنده ها را در ایران داریم چرا باید پوشاک از بیرون تهیه کنیم. و خانم ها لباس طراحان ایرانی را بپوشند و بیرون بیایند. باور های دینی و فرهنگی ما مورد هجوم قرار گرفته است. همان طور که لباس عاملی برای زیبایی است می تواند عاملی برای زشتی و اهانت به مقام زن و انسان باشد. ایران کشور اسلامی همواره در طول تاریخ پیشتاز بسیاری از حرفه ها و مد ها بوده است و الان هم باید طراحان ما لباس هایی طراحی کنندکه در اکثر جاها بتوان پوشید. ما نباید اجازه دهیم که رفتار های اجتماعی ما تحت تأثیر برنامه هایی قرار گیرد که از بیرون به کشور ما می آید. جشنواره مد کمک بزرگی است به ارتقای سلیقه بانوان ما ، رشد رفتاری آنها و اثبات اینکه زن ایرانی هرجا که اراده کرده مسیر تاریخ را عوض کرده است. شلوارهای پاره در چند سال اخیر لباس‌هایی وارد بازار ایران شده است که هیچ سنخیتی با فرهنگ و آموزه‌های دینی ما ندارد. شلوارهایی که از چند ناحیه پاره هستند و بدن انسان را نمایان می‌کنند و تی‌شرت‌هایی که عبارت‌هایی با زبان‌های خارجی بر آنها نقش بسته و کم‌کم به انتخاب اول جوانان و نوجوانان تبدیل شده است. جامعه شناسان مد را نمادی از شیوه زندگی و ابزاری نمایانگر ثروت، رفاه و پایگاه طبقاتی که فرد به آن تعلق دارد، تعریف می‌کنند. شاید به این دلیل که مدگرایان پایگاه طبقاتی خودشان را در پشت نقابی پنهان می‌کنند. دکتر مجید ابهری، متخصص رفتارشناس درباره علت گرایش جوانان به این لباس‌ها می‌گوید: "با توجه به اینکه پیروی از مد یکی از خصیصه های سنی در دوره نوجوانی و جوانی است و از طرفی خانواده ها و نهاد های فرهنگی در زمینه‌های اجتماعی از پوشاک تا آرایش و پیرایش، الگوهای رفتاری ارائه نمی‌دهند. مدگرایی و رقابت‌های سنی جوانان را به پیروی از مد های ماهواره‌ای و مجلات و بروشورهای مدل‌های غربی هدایت می‌کند. بخشی از این مدگرایی در زمینه لباس است. متاسفانه پوشاک وارداتی نه تنها زیان‌های قابل توجهی به صنایع پوشاک و این قبیل تولیدی ها زده و موجب بیکاری شده است، بلکه صدها دوزنده، پارچه فروش و حرفه های وابسته دیگر و شغل‌هایی که به صورت غیرمستقیم با آنها در ارتباط هستند را به ورشکستگی کشانده است". این لباس‌ها اعتقادات دینی را تضعیف می‌کنند. این استاد دانشگاه شهید بهشتی این لباس‌ها را از نظر آسیب‌شناسی رفتاری به چند دسته طبقه‌بندی می‌کند و ادامه می‌دهد: "اولین بخش لباس‌ها و پوشاک‌های وارداتی هستند که از ترکیه و بعضی کشورهای خارجی مطابق با سلیقه‌های مدگرایان آن جوامع تهیه شده و با قیمت‌های گزاف به دست مشتریان می‌رسد. این پوشاک اغلب عبارتند از پیراهن ها و تی‌شرت هایی که با الفاظ انگلیسی و فرانسوی و زبان‌های دیگری دارای الفاظی که بسیاری از آنها معانی غیراخلاقی دارند. جوان‌ها هم بدون اطلاع از معانی آنها این پوشاک را با قیمت گرانی تهیه می‌کنند و برای آنکه از کاروان مدگرایان عقب نیافتند به تن می‌کنند. دسته دوم لبا س هایی هستند که در پشت آن یا کف بعضی از کفش‌ها اسامی مقدسی نوشته یا دوخته شده و توسط صهیونیست ها و شبکه های ضد فرهنگی برای تضعیف مبانی دینی و القای ضعف اعتقادی توزیع می‌گردد." ابهری اعتقاد دارد بسیاری از جوانانی که از این لباس‌ها استفاده می‌کنند از فلسفه چنین طرح‌ها و عبارت‌های حک شده‌ بر آنها خبر ندارد؛ «مبنای استفاده از شلوارهای پاره به ۱۵ سال پیش برمی‌گردد که یک جوان ۱۸ ساله به نام جان استواک که شلوار پاره‌ای داشت خجالت می‌کشید به خیابان برود و به همین دلیل سه نفر از دوستانش هم شلوارهای خود را پاره کرده و همراه او به خیابان رفتند. به این ترتیب شلوارهای پاره‌ای که نماد فقر بود، در جامعه اروپایی به مد اصلی تبدیل شد. متاسفانه‌ خانواده‌های ما هم به خاطر میل فرزندانشان به خواسته آنها تن می‌دهند و این لباس‌های ناهنجار را می‌خرند که با فرهنگ ما تعارض دارد. آرایش سر و صورت و خط انداختن دور سر و ابرو و استفاده‌ از نگین در ابرو، بینی و گوش نشانه پوچ‌ گرایان است و توسط شیطان پرستان و فرقه‌های نژاد پرست مورد استفاده قرار می‌گیرد. استفاده از آرایش غلیظ در دختران هم نشانه توهم زشت پنداری و یک ناهنجاری رفتاری است". حال به نظر شما نباید وقتی می خواهیم از لباسی استفاده کنیم، فلسفه آن را بدانیم؟ و بدانیم از کجا آمده؟ و حتی لباس هایی که چاپ می شوند، این علامت ها و نشان های چاپ شده چه معنی و مفهومی دارند. راهکارهای پیشنهادی مقابله با مد آنچنان که ذکر شد بخش عمده از مشکلات و معایب پدیده مد، ریشه در تفاوت در هنجار ها و ارزش های دینی، فرهنگی و اجتماعی میان طراحان مد و جامعه تولیدات مد است. بنابراین آنچنان که از رهنمود ها و فرمایشات مقام معظم رهبری می توان درک کرد، اولین گام، طراحی مد های مطابق با ارزش های دینی، فرهنگی و اجتماعی خودمان است. (طرح هایی را ارائه دهیم که با ارزش های فرهنگی ما هماهنگ باشد.) و صد البته تعیین ارزش ها، الگوسازی و شخصیت سازی شرط این مهم است. مثال : استفاده از رنگ پرچم هر کشور در لباس مردم همان کشور . اگر دقت کنیم می بینیم در صورت استفاده از رنگ پرچم، فقط آن کشور از آن لباس استفاده می کند. چون این ارزش فرهنگی برای آن ملت است. بنابراین بزرگ ترین اختلاف بین تولیدگنندگان و مصرف کنندگان و طراحان این است که طرحی دریک کشور بصورت هنجاری است که شاید در کشور دیگر بصورت ناهنجاری مطرح شود. دومین گام برای مقابله با تأثیرات منفی مد جهانی فرهنگ سازی ، آموزش و رشد فکری افراد جامعه در سایه احساس هویت اسلامی و ایرانی و ارتفاع سطح باور نسبت به ارزش های ایرانی و اسلامی است. راهکار دیگر برای مقابله با مد جهانی توسعه ظرفیت ها و حمایت های لازم از طراحی مد از یک سو و از سوی دیگر همایت و تقویت بخش تولید، عرضه و تبلیغ پوشاک تولید شده در چهار چوب ارزش های اسلامی ایرانی است. مد هرچند بیشترین آسیب و تأثیر را بر حوزه فرهنگ وارد کرده ، اما در حقیقت مد پدیده ای اقتصادی است و مقابله با آن به راهکاری های اقتصادی نیاز دارد. و نمی توان با آن رفتار سیاسی و فرهنگی داشته باشیم. از آنجا که اشاعه مد فرآیندی پیچیده و پرهزینه است ، صرفا برند های بزرگ توان ایجاد مدهای جدید را دارند. اما در شرایطی که ما به دلایل متعددی از وجود برندهای بزرگ بی بهره ایم ، می توان از اتحاد این تولید کنندگان و برند های کوچک و این اتحادیه ها در کنار هم و هماهنگی باهم این مشکل نبود برندهای بزرگ را حل کنیم. حداقل، تا زمانی که این برندهای بزرگ در کشور ما ایجاد شوند، که این همکاری ها در سایه اتحادیه می تواند شکل گیرد. و آخرین پیشنهاد، راهکار عکس العمل استراتژی و هوشیارانه از مد جهانی است. یعنی بهره مند ی از شاخصه هایی از مد جهانی - ایرانی که با ارزش های اسلامی مغایرت ندارند. منابع و مآخذ کتب و مقالات و نشریات: ابراهیم شفیعی سروستانی،1387، حجاب مسئولیت ها و اختیارات دولت اسلامی، جلد دوم (مقالات فرهنگی، اجتماعی) ، پژوهشکده فقه و حقوق ، ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. اِد، ژرارد، 1369،رنگ برای سلامتی شما،، زمان، ساعد، انتشار فقیه، تهران. اسلاملو، نعیمه،1386، حریم ریحانه، نشر نگاه نو، تهران. اکبری، محمود،1379، برای ریحانه(رهنمود هایی برای دختران جوان)،انتشارات پردیسان، قم. برچلویی، معصومه، فرقانی، منصوره، فیروزیان، فاطمه، 1387، رفع عیوب اندام در لباس روز. پاک نژاد، سید رضا، 1365، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر(بهداشت بدن)، جلد 18، انتشارات بنیاد فرهنگی شهید پاک نژاد یزد، تهران. جایگاه زن در اندیشه امام خمینی(س)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ و نشر عروج، 1378. حاتمی، حمید رضا، حاتمی، معصومه، 1388، نگاه روانی، اجتماعی و اسلامی به مسئله حجاب و بد حجابی، سازمان بسیج خواهران کشور، مدیریت آموزش و پروش. دشتی، عبدالمجید، 1389،240اصل خانوادگی در اندیشه مطهر، انتشارات علامه بحرانی. رجبی، عباس، 1388، حجاب و نقش آن در سلامت روان، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم. رفیعی، محسن، شریفی، معصومه، 1389، اربعین حجاب، سازمان بسیج جامعه زنان کشور، مدیریت آموزش و پرورش. ساعتچی، محمود، 1389، بهداشت روانی در محیط کار، نشر ویرایش، تهران. السید جمیلی،1376، سفارشات پیامبر اکرم(ص) به دختران و زنان، شمس الدین، سید مهدی، انتشارات دارالفکر، قم. شجاعی، محمد، 1389، دُرّ و صدف، نشر محیی. شیخ الاسلامی، سید حسین، 1377، گفتار امیرالمومنین(ع)،جلد اول، غررالحکم، انتشارت انصاریان، قم. صبور اردوبادی، احمد، 1368، آیین بهزیستی اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران. عابدینی، اعظم، 1390، مبانی طراحی لباس، نشر آبان، تهران. عاصی، ابوالقاسم، 1388، قلمرو دین در عرصه مهندسی فرهنگ از نظر قرآن وسنت. فریبا علاسوند،1390، زن در اسلام ، تهران،مرکز نشر هاجر. قدیری ابیانه، 1390، زن در اسلام و غرب، مرکز چاپ و نشر بنیاد بعثت، تهران. کاشانی، ملا فتح ا...، 1378، نهج البلاغه، انتشارات پیام حق، تهران. کاشی سبزواری ، مولانا حسین واعظ(بی تا) ، فتوت نامه سلطانی ، به اهتمام محمد جعفر محجوب ، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران. کاندینسکی، واسیلی، 1378، نقطه، خط، سطح، ترجمه: علی پور، صالح، انتشارات بهار، تهران. متین، پیمان، 1382، پوشاک در ایران زمین، سری مقالات دانشنامه ایرانیکا، زیر نظر احسان یارشاطر،انتشارات امیر کبریر، تهران. محمد زاده، علی اکبر، 1378، آنسوی خرقه ها،انتشارات درمانگر-نشاء، تبریز. محمدی نیا، اسدا...، 1377، آنچه باید یک زن بداند، مرکز علمی فرهنگی مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین، قم. محمدی، علی، 1371، فلسفه حجاب، انتشارات ارم(قلم)، قم. مطهری، مرتضی، 1367، پاسخ های استاد بر نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب، انتشارات صدرا. مهریزی، مهدی، 1382، شخصیت و حقوق زن در اسلام ، انتشارات علمی و فرهنگی،تهران. هاشمی رکاوندی، سید مجتبی، 1372، مقدمه ای بر روان شناسی زن، انتشارات شفق، قم. همایونی، علویه، 1377، زن مظهر خلاقیت ال... ، جلد دوم، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی، تهران. سایت ها: aftabir.com arayeshik.com forum.niksalehi.com gamenetyahoo.blogfa.com islamquest.net javanemrooz.com magiran.com majidabhari.ir noormags.com ravanpezeshk.akairan.com

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه زرچوبه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید